لطیفه جالب و بامزه کودکانه

مجموعه : جوک های جدید
لطیفه جالب و بامزه کودکانه

لطیفه جالب و بامزه کودکانه، مجموعه ای از بامزه ترین لطیفه های زیبای کودکانه

 

برق مجانی
معلم: فرق میان برق آسمان و برق خانه چیست؟
دانش آموز: فرقشان این است که برق آسمان مجانی است، ولی برای برق خانه باید پول داد.

 

دیوانه ها
دو دیوانه به هم رسیدند یکی با دست خورشید را نشان داد و گفت: به نظر تو این خورشید است یا ماه؟
دیوانه دومی گفت: نمی دانم، من هم مثل تو در این شهر غریبم.  

 

 لطیفه با نمک
پسر: مامان! یک لطیفه تعریف می کنی؟
مادر: حرف نزن بچه! بیا کمکم کن فرش ها را بشوییم.
پسر: ها ها ها، چه لطیفه قشنگی

 

زبان خارجی
کودک اولی: اگر گفتی ژاپنی ها به گوساله چه می گویند؟
کودک دومی: معلوم است می گویند: نینی گاوا

 

قصه تکراری

روزی روباهی می رود پیش کلاغی و می گوید: به به. عجب دمی، عجب پایی!!

کلاغ با خونسردی می گوید: کجای کاری بابا! من خودم دوم راهنمایی ام.

 

بچه همسایه

از یک نفر می پرسند: «چند تا بچه داری؟

چهار تا از انگشتانش را نشان می دهد می گوید: «سه تا»

همه تعجب می کنند و می گویند: «اینها که چهار تاست»

او انگشت کوچکش را نشان می دهد و می گوید: «این بچه همسایه مان است،ولی همیشه خانه ماست»

 

جنگل

پسری که تا به حال جنگل ندیده بود، با دوستش به جنگل رفت

دوستش به او گفت : اینجا جنگل است

پسر جنگل ندیده گفت : این درخت ها نمی گذارند جنگل را ببینم

 

مشکل آسانسوری

یک نفر سوار آسانسور می شود، می بیند نوشته اند: ظرفیت :12 نفر

با خودش می گوید :عجب! حالا 11 نفر دیگر را از کجا بیاورم؟

 

سلمانی

کچلی به سلمانی میرود همه نگاهش می کنند

میگه : چیه ؟ اومدم آب بخورم !!

 

لامپ سوخته

یک لامپ برق سوخت

صاحبش به آن پماد سوختگی مالید

 

انگشت

یک روز یک نفر پطروس فداکار را با دهقان فداکار قاطی می کند

انگشت می کند تو چشم راننده ی قطار