مصاحبه و گفتگوی خواندنی با زهره حمیدی

مصاحبه و گفتگوی خواندنی با زهره حمیدی

مصاحبه خواندنی با خانم بازیگر محبوب کشورمان زهره حمیدی و اتفاقات ناگواری که برای این خانواده پیش آمد.

 

مي‌دانم خيلي سخت است اما مي‌شود گفت‌وگويمان را از فوت پسرتان که فکر مي‌کنم بدترين اتفاق زندگي‌تان باشد، شروع کنيم؟

بله، فوت فرزند بدترين اتفاق براي يك مادر است. من براي فيلمبرداري به اهواز رفته بودم كه اطلاع دادند حامد فوت كرده است. عين 16 ساعتي كه از اهواز به تهران مي‌آمدم، برايم مانند يك عمر گذشت و لحظه‌اي نبود كه چشمانم خيس نباشد. درست از همان لحظه كه حامد متولد شده و پزشك او را در آغوشم گذاشته بود، تا مدرسه رفتن، بزرگ شدنش، همه و همه مانند يك فيلم از مقابل چشمانم گذشت. حامد من 27 سال داشت كه اين اتفاق برايش افتاد. او بر اثر ايست قلبي در خواب فوت كرد.

 

 اين اتفاق چگونه افتاد؟

حامد مانند تمام جوان‌هاي همسن و سالش به فكر سلامت و تناسب‌اندامش بود. به همين دليل از داروهايي كه در كلاس‌هاي بدنسازي به او معرفي شده بود، استفاده مي‌كرد. اين داروها روي قلبش تاثير گذاشته بود.

 

هيچ‌وقت درباره مصرف اين قرص‌ها با حامد حرف نزديد؟

چرا، هم من و هم پدرش مخالف اين ورزش بوديم اما جوان‌ها کمتر حرف گوش مي‌کنند. ‌اي کاش مانند گذشته به جاي بدنسازي‌، جوان‌ها به زورخانه‌ها مي‌رفتند.

 

 براي حميد که قل ديگر حامد بوده، تحمل اين دوري سخت بود؟

او اصلا نمي‌توانست اين مصيبت را تحمل کند و مي‌ترسيدم کاري دست خودش بدهد. براي همين او را به آلمان نزد خواهرش فرستادم تا دنياي تازه‌اي براي خودش بسازد.

 

 دلتنگ حامد هم مي‌شويد؟

نه، چون هميشه حامد را در کنار خودم احساس مي‌کنم. در تنهايي خودم برايش گريه مي‌کنم چون دوست ندارم ديگران را ناراحت کنم.

 

 زندگي را بعد از اين حادثه چگونه مي بينيد؟

به نظرم بايد لحظه‌لحظه عمر را زندگي کرد. خداوند دوست دارد بنده‌اش شاد باشد و بخندد. باور کنيد اگر شاد باشيد و ديگران را هم شاد کنيد، برکت زيادي به زندگي‌تان مي‌آيد. غم‌ها را فراموش کنيد و با انرژي بيشتري براي به دست آوردن بهترين‌ها تلاش کنيد. غصه نخوريد که با غصه خوردن فقط خودتان و روحيه‌تان را مي‌بازيد.

 

 خودتان هم اهل ورزش هستيد؟

بله، اتفاقا هر وقت حال خوبي ندارم، سعي مي‌کنم با پياده‌روي و دويدن حالم را خوب کنم. ورزش براي حفظ روحيه بسيار موثر است.

 

 بازيگري را در چه سالي و با چه فيلمي شروع کرديد؟

در سال 1368 کارم را با فيلم سينمايي «دلاوران کوچه دلگشا» شروع کردم. در اين فيلم نقش اول را برعهده داشتم. من در سال 1368 با وجود تاهل و داشتن 2 دختر و 2 پسر، خيلي اتفاقي و تصادفي به اين عرصه وارد شدم. البته هميشه به بازيگري علاقه‌مند بودم و دوستاني هم داشتم که در اين حيطه کار مي‌کردند؛ از جمله منيژه حکمت که دستيار کارگردان بود. وقتي بازي در فيلم «دلاوران کوچه دلگشا» که حسن هدايت کارگرداني آن را برعهده داشت، به من پيشنهاد شد، بدون اينکه کوچک‌ترين تجربه کاري داشته باشم، آن را قبول کردم و انصافا هم کار قابل‌قبول و خوبي از آب درآمد.

 

 يعني بدون هيچ آشنايي‌اي با اين حرفه، آن را قبول کرديد؟

با بازيگري خيلي هم بيگانه نبودم چون در زمان تحصيل، در مدرسه با دوستانم از جمله خانم حکمت، گروه تئاتر تشکيل مي‌‌داديم و نمايش‌هاي مختلفي برگزار مي‌‌کرديم. وقتي ازدواج کردم، از ادامه کار کناره‌گيري کردم اما خانم حکمت، آقاي آهنگراني، جمشيد شاه‌محمدي، رمضاني و… کارگردان شدند.

 

 قبل از اينکه اولين کارتان را آغاز کنيد، خانه‌دار بوديد؟

نه، بعد از گذراندن آزموني به مديريت يک مهدکودک انتخاب شدم و 2 سال مدير مهدکودکي خصوصي بودم. مي‌‌توانم به جرات بگويم که يکي از بهترين دوره‌هاي زندگي‌ام همان 2 سال مديريت مهدکودک و سرو کار داشتن با کودکان بود. در ضمن فرزندانم هم پيش خودم بودند؛ با هم مي‌‌رفتيم و با هم برمي‌گشتيم.

 

 فکر مي‌کنم زود هم ازدواج کرده‌ايد، درست است؟

بله، ازدواج من و همسرم كاملا سنتي بود. ما آشنايي چنداني با هم نداشتيم. 16 سالگي ازدواج كردم و در 22 سالگي 4 فرزند داشتم. حميد و مهتا خارج از ايران هستند و بيتا در ايران زندگي مي‌كند. حامد هم 6 سال است كه در ميان ما نيست. بعد از ازدواج، تصميم گرفتم به بازيگري ادامه دهم.

 

 بچه‌هايتان با شغل شما مشکلي نداشتند؟

نه، برعکس نسبت به شغل من حس خوبي داشتند اما هيچ وقت تمايلي به بازيگر شدن‌ نشان ندادند. به نظر من بازيگري ذاتي است و به زور نمي‌توان، كسي را بازيگر كرد. خيلي دوست‌داشتم يكي از فرزندانم راه من را ادامه بدهد. البته تمايل داشتم دخترانم مانند خودم ازدواج كنند و بعد پا به اين عرصه بگذارند، اما خودشان راهشان را انتخاب كردند و خوشبختانه الان در زندگي و كارشان موفق هستند.

 

از حال و هواي اين روزهايتان برايمان بگوييد. مدتي کم کار بوديد.

مدتي کار نمي‌کردم چون پيشنهاد‌هاي خوبي نداشتم تا اينکه بازي در فيلم سينمايي «دريا کنار» پيشنهاد شد و چون نقشم را دوست‌داشتم پذيرفتم. در مجموع انتخاب‌هاي ما در اين چند سال اخير بسيار محدود شده است.

 

 آيا اين موضوع در تلويزيون هم صدق مي‌کند؟

تقريبا، دلم مي‌خواهد در يک کار تلويزيوني بازي کنم تا بتوانم انرژي بيشتري براي نقشم بگذارم و با آن درگير شوم اما اين اتفاق کمتر در کار‌هاي سينمايي مي‌افتد.

 

 فکر مي‌کنم بيشتر نقش‌هايي که به شما پيشنهاد مي‌شود، نقش مادر است. اين‌طور نيست؟

همين‌طور است، به‌خصوص در اين سن و سال نقش‌هاي متفاوت کمتر پيشنهاد مي‌شود بنابراين مجبورم اين‌گونه نقش‌ها را بپذيرم.

 

 اين انتخاب‌ها برايتان سخت است؟

بله، به هر حال 21سال است که بازي مي‌کنم و برايم سخت است که فقط در يک نقش بازي کنم. خيلي از بازيگران جوان‌تر 3 بار در سال نقش اول بازي مي‌کنند.

 

 با مشکلات زندگي چطور کنار مي‌آييد؟

سعي مي‌کنم آنها را خيلي جدي نگيرم تا بتوانم راحت‌تر زندگي کنم. قبلا روي بعضي مسائل اصرار زيادي داشتم اما حالا ديگر اصرار ندارم چون مي‌دانم مشکلات در زندگي هميشه بوده و هست و خداوند مي‌خواهد به واسطه آنها صبر ما را امتحان کند.

 

 راه‌حل‌تان براي رهايي از دلواپسي‌ها چيست؟

ذهنتان را شلوغ نکنيد. هر چه ذهن آرام‌تر و خلوت‌تر باشد، راحت‌تر مي‌توان تمرکز کرد و از زندگي لذت برد. ما به اين دنيا آمده‌ايم که زندگي کنيم نه اينکه زجر بکشيم. بايد افکار پوچمان را دور بريزيم. وقتي استرس داشته باشيم، از غذايي هم که مي‌خوريم هيچ لذتي نمي‌بريم چه برسد به زندگي.

 

 دلتنگ چه هستيد؟

روزهايي که با خانواده‌ام سر يک سفره جمع مي‌شديم و تبادل‌نظر مي‌کرديم. حتي اگر يکي از خواهر و برادر‌ها نبود، بايد صبر مي‌کرديم که بيايد وگرنه اجازه غذا خوردن نداشتيم اما متاسفانه در اين دوران نه خانواده معناي گذشته را دارد و نه بزرگ‌ترها حرمتي دارند.

 

 حرف آخرتان را مي‌خواهم با جوان‌هايي همسن حامد بزنيد. دوست داريد به آنها چه بگوييد؟

اميدوارم جوان‌ها کمتر به اين باشگاه‌هاي بدنسازي بروند و به ورزش‌هاي سالم‌تر بپردازند چون بدنسازي و داروهايش فقط با جان آنها بازي مي‌کند و به‌نظرم هيچ فايده‌اي هم ندارد.

 

همه چيز امانت است

براي مادر‌هايي که جوان خود را از دست داده‌اند، چه حرفي داريد؟

بايد رفتن فرزندشان را بپذيرند و بدانند که او در کنارشان است و فقط جسمش از بين رفته. غصه خوردن ما نمي‌تواند دوباره آنها را برگرداند. ضمن اينکه بايد بپذيريم هر آنچه در اين دنيا داريم، نزد ما امانت است.

 

يادداشت کارشناس

برادران دوقلو برادرترند!

دکتر حامد محمدي‌ کنگراني

روان‌پزشک، عضو کميته‌ رواني درماني و رسانه انجمن روان‌پزشکان ايران

همانطور که خانم حميدي در گفتگو يشان اشاره کردند، فوت ناگهاني پسرشان روي برادر دوقلويش چنان تاثير شديدي گذاشت که ايشان مجبور شدند او را به خارج از کشور بفرستند بلکه محيط بتواند کمک کند با اين فقدان کنار بيايد. ما کلا 2 نوع دوقلو داريم؛ همسان و غيرهمسان. همسان‌ها از يک سلول تخم ايجاد شده‌اند، جنسيت و ذخاير ژنتيکي يکسان دارند.

 

آنها از نظر ظاهري هم کاملا به هم شبيه هستند اما دوقلوهاي غيرهمسان گاهي از يک جنس و گاهي با جنسيت‌هاي متفاوت متولد مي‌شوند و از نظر ظاهري و ژنتيکي شباهت ندارند. معمولا تحقيقات بيشتر در مورد دوقلوهاي همسان انجام مي‌گيرد چون دوقلوهاي غيرهمسان، مثل خواهر و برادرهاي عادي هستند. البته به علت همسن بودن و اينکه معمولا با هم همبازي مي‌شوند و به يک مدرسه مي‌روند، بيشتر به هم نزديک هستند. دوقلوهاي همسان علاوه بر ذخاير ژنتيکي مشابه، از نظر تربيتي هم در يک فضا بزرگ مي‌شوند و گاهي دقيقا مثل هم لباس مي‌پوشند اما نمي‌توان گفت دقيقا شخصيت يکساني دارند چون در شکل‌گيري شخصيت، علاوه بر ژنتيک، عوامل اجتماعي و محيطي، اتفاق‌هايي که در زندگي هر فرد مي‌افتد هم موثر است.

 

مثلا امکان دارد اتفاقي براي يکي از آنها بيفتد و براي ديگري نه. به همين دليل، ممکن است دوقلوهاي همسان در برابر يک حادثه، واکنش‌هاي يکساني نشان ندهند. پژوهش‌هاي متعدد براي بررسي ميزان نزديکي رواني دوقلوهاي همسان انجام گرفته است و معلوم شده اين افراد با وجود اتفاق‌هاي منحصر به‌فردي که در شخصيت هرکدام مي‌تواند تاثيرگذار باشد، به دليل ذخاير ژنتيکي مشترک، معمولا از نظر عاطفي به‌شدت تحت‌تاثير هم قرار مي‌گيرند و اگر اتفاقي براي يکي از آنها بيفتد، روي ديگري تاثير بسيار زيادي خواهدداشت. اين اتفاق مي‌تواند به سادگي قبولي يکي از قل‌ها در امتحان ورودي مدرسه و پذيرفته نشدن ديگري باشد تا اتفاق ناگواري مثل از دست رفتن يکي از آنها. خيلي وقت‌ها در اين صورت، ديگري که زنده مانده، دچار علائم اختلال انطباقي مي‌شود. اين اختلال را معمولا بعد از از دست دادن يکي از اعضا، تمام خانواده تجربه مي‌کنند ولي در قل‌ ديگر بسيار شديدتر خواهد بود زيرا وابستگي و خاطرات مشترک بسيار زيادتري با هم داشته‌اند.

 

هر چقدر اين مرگ دردناک‌تر و ناگهاني‌تر باشد، تحمل آن سخت‌تر هم مي‌شود و علائم اختلال انطباقي سوگواري، افسردگي و اضطراب را شديدتر احساس مي‌کنند بنابراين بعد از چنين حوادثي بايد براي تسکين قل باقي‌مانده تلاش کرد. شايد يکي از راه‌حل‌ها اين باشد که مدتي از محيطي که در آن خاطرات زيادي با خواهر يا برادر از دست رفته‌اش داشته، دور شود اما متاسفانه اين راهکار چندان هم موثر نيست زيرا وابستگي رواني و عاطفي همچنان وجود دارد فقط تاثير محيط کم مي‌شود. از طرفي غربت، استرس مهاجرت و تنهايي، ممکن است جاي خالي خواهر يا برادر از دست رفته را پررنگ‌تر کند. پس نمي‌توان اين راه‌حل را به همه پيشنهاد داد.

يادداشت کارشناس

هشدار درباره داروهاي بدنسازي

دکتر احمد باقري‌مقدم

متخصص پزشکي ورزشي، عضو هيات علمي دانشگاه علوم‌پزشکي اصفهان

اين روزها برخي ورزشکاران غيرحرفه‌اي براي زودتر رسيدن به اهداف خود و داشتن اندام مورد نظر طي زمان کوتاه، تمايل زيادي به مصرف مکمل‌ها و داروهاي مختلف پيدا کرده‌اند اما واقعيت اين است که فقط گروهي از ورزشکاران در سطح حرفه‌اي، آن هم با توصيه پزشک، مجاز به مصرف مکمل‌ها هستند و استفاده از آنها براي ورزشکاران معمولي و غيرحرفه‌اي اصلا ضرورتي ندارد زيرا مي‌توانند مواد مورد نياز بدنشان را از طريق مصرف مواد غذايي تامين کنند. متاسفانه در حال حاضر مواد انرژي‌زا و افزايش‌دهنده حجم عضلات در باشگاه‌هاي بدنسازي کشور ما، آن هم به صورت کنترل نشده و با تجويز افراد بي‌صلاحيت و غيرمتخصص، بي‌رويه مصرف مي‌شود. در راس اين داروها و مواد، داروهاي آنابوليک، استروژن‌هاي آنابوليک و هورمون‌هاي رشد قرار دارند.

 

اين داروها که به‌صورت تزريقي و خوراکي مصرف مي‌شوند، به سرعت حجم عضلات را افزايش مي‌دهند ولي عوارض بسيار شديد و خطرناکي دارند که مهم‌ترين آنها مرگ ناگهاني، ابتلا به بيماري‌هاي قلبي، عقيم شدن، عوارض هورموني، مشکلات رواني و ابتلا به بيماري‌هاي کليوي و کبدي شديد است. خيلي وقت‌ها جوان‌ها مصرف داروها و مکمل‌هاي خطرناک و غيرضروري را از خانواده مخفي مي‌کنند بنابراين پدر و مادر خبر ندارند که چه خطري فرزندشان را تهديد مي‌کند و نمي‌توانند قدمي براي کمک به او بردارند اما توجه به نشانه‌هاي ظاهري ناشي از مصرف اين داروها کمک مي‌کند بتوان به اين موضوع پي برد؛ مانند افزايش ناگهاني و غيرمنتظره حجم عضلات، افزايش قدرت و سرعت و ايجاد علائم پوستي به صورت استريا يا خطوطي روي پوست عضلات. علاوه بر اينها، تغيير رفتار افرادي که سوءمصرف مواد دارويي و مکمل دارند نيز کاملا محسوس است. آنها روحيه تهاجمي پيدا مي‌کنند.

 

اين رفتارها و نشانه‌هاي ظاهري هشداردهنده‌اند و مي‌توانند والدين را از مصرف مواد غيرمجاز آگاه کنند. پدر و مادرها بايد به مصرف هر گونه دارويي که از تجويز آن به وسيله پزشک بي‌خبرند يا در جريان علت مصرف آن نيستند، حساس باشند و موضوع را پيگيري کنند. علاوه بر اين، بهتر است تحقيقاتي در مورد باشگاه ورزشي که فرزندشان در آن مشغول ورزش است، انجام دهند تا از چگونگي مديريت و تجويز شدن يا نشدن مکمل در آن باخبر شوند. اگر ورزشکاري به مصرف مکمل نياز داشته باشد، حتما بايد پزشکان مربوط تجويز را انجام دهند و متخصصان در صورت نياز مکمل‌هايي را تجويز مي‌کنند که به تاييد وزارت بهداشت رسيده باشد. مکمل‌هاي مجاز، شامل ويتامين‌ها، پروتئين‌ها، املاح و کراتين هستند؛ آن هم کراتين خالص که فقط بايد تحت‌نظر و با تجويز پزشک مصرف شود.

سلامت