به گزارش ایسنا منطقه فارس، «سیروس قهرمانی» ، پهلوانی بود كه هرچه را از راه پهلوانیهایش بهدست آورد در مسیری آبرومند هزینه كرد و از هیچ كمكی به مستمندان دریغ نكرد، مردی كه امروز برای حفظ بقای باغ وحشی كه كهنسالترین باغ وحش ایران محسوب میشود، خود نیازمند یاری است.
باغ وحش شیراز كه زمانی در گوشهای از باغ ملی و در كنار ورزشگاه حافظیه قرار داشت، اكنون در دامنه كوهی در مسیر شمالی شهر دامن گسترانیده و با وجود برخورداری از فضایی مناسب برای جلب و جذب گردشگران در فصول مختلف، به تبعیدگاهی برای حیوانات بی زبان تبدیل شده است.
آسمان ابری است و باران همچنان آرام بر زمین تشنه میبارد كه به سمت باغوحش شیراز حركت میكنیم.
از شیراز حدود 15 كیلومتر كه به سمت شمال برانی، بعد از پل شهدای نفت، اگر خوب چشم بدوانی و دقت كنی سمت چپ تابلوی بزرگ باغ وحش را خواهی دید، اما هیچ معبر امنی برای رفتن به آن سوی بزرگراه وجود ندارد.
برای دور زدن و رسیدن به ورودی باغ وحش باید تا ورودی زرقان رفت، این تنها معبر امن است و اما اگر قانون را ندیده بگیری و از قبل محل باغ وحش را بدانی، صابون طی كردن مسیری دویست متری برخلاف جهت جاده اصلی را بهتن زده باشی، شاید پل شهدای نفت هم تو را به مقصد برساند! شاید!
ورودی باغ وحش اما با چند لاستیك بزرگ مسدود شده و در گوشهای تنها راهی باریك باز است، در حالیكه باران دید را محدود كرده با احتیاط وارد جاده باریكی میشویم و هرچه جلوتر میرویم راه باریكتر میشود، با آسفالتی بدون شانه، بدون علامت، كهنه و فرسوده.
در ابتدای سراشیبی كوه، دری بزرگ خودنمایی میكند و تابلویی رنگ و رو رفته بر پیشانیاش زار میزند، اینجا باغ وحش شیراز است. باغ وحشی كه یكی از قدیمیترینها در ایران به شمار میرود و به یادآورنده نامی خاطره انگیز است.
باغ وحش شیراز امروز تنها نام باغ وحش را یدك میكشد و به واسطه بیتوجهیها مسیری را طی میكند كه پایانش چندان مطلوب نیست.
اگر دیروز بر لزوم خروج باغوحش از شیراز تاكید میشد، معنایش تعطیلی آن نبود، اما در طول سالهایی كه این مكان با تمام قابلیتهایش از شیراز دور شده است، هیچ یك از مسئولان بهسراغ آن نرفته و حتی نشانی آن را هم نمیدانند.
سیروس قهرمانی به گرمی به استقبالمان میآید، پیر شده اما همچنان بازوان و سینهاش ستبرند و صدایش مردانه! گرچه یال وكوپال این پهلوان همچون شیرانی كه در قفس دارد، ریخته اما نشانههای پهلوانی را میتوان در خط خط چروكهای صورتش و در سطر سطر كلامش به وضوح دید و شنید.
پیرمرد دستانش گرم است، گرمایی كه از عشق درونیاش خبر میدهد و به شیرها كه مینگرد، اشك از چشمهایش سرازیر میشود.
سیروس قهرمانی كه با یاد گذشته پر افتخارش روزگار سر میكند، قدردان استاندار فارس است، تنها مسئولی كه بهگفته او بی هیچ تجملی، بازدیدی از این محل داشته است.
او میگوید: حتی اگر آقای احمدزاده (استاندار) هیچ كاری هم برای ما انجام ندهد، همین كه بهاین مكان آمد و وضعیت ما را دید و پای حرفهایمان نشست، انگیزهها را در من و خانوادهام زنده كرد.
او كه تمام تواناییهایش را موهبتی از خدا و اهل بیت(ع) میداند، گفت: این شیرها تمام زندگی من هستند، اینها همه یادآور اسدالله است، برای من مهم است كه این حیوان مورد لطف همه ائمه خصوصا مولا علی(ع) قرار داشته و داستانهای بسیاری از وفاداری آن گفته و نوشته شده است.
* باغ وحش نیازمند توجه است
نزدیك ظهر است و ابرها همچنان آسمان را پوشانده، اما باغ وحش خلوت است و آرام؛ درختانش دلمردهاند و علفهای هرز در هر گوشه سر از خاك برآورده و توازن آن منطقه زیبا را بر هم زده است.
طراحی باغچهها و معبر ورود و گردش گردشگران و بازدیدكنندگان نشان از سرمایهگذاری با انگیزهای دارد كه در گذشته دور انجام و بهدلیل بی توجهی رها شده است.
زمان تقسیم غذای حیوانات فرارسیده، قفسها بیهیچ نظمی كنار هم ردیف شده است، چند شتر، یكی دو بز كوهی، چندین پرنده و كبوترهایی كه زیباهستند و آرام.
تنها صدای غرش شیرهاست كه حالیمان میكند در باغ وحش هستیم، شیرهای گرسنهای كه در میان قفس هم پر هیبتاند و ترس را با دلت آشنا میكنند، اگرچه قفسهایشان تنگ است و سرد و نمور!
سهمشان برای غذای ظهر هركدام یك بز است و كارگرها با گاری نهار این سلاطین جنگل را میآورند، بزهایی با موهای بلند و سیاه و شاخهای گره خورده در هم.
لاشه بزها به بالای قفس شیرها منتقل شده و با احتیاط درون قفس پرتاب میشوند و جدال بر سر غذا روح وحشی این درندههای پرهیبت را نمایان میكند، جایی كه قدرت و غرش تعیین كننده سهم هریك از غذای نیمروز است.
شاید اگر غرش این شیرها را از باغ وحش منها میكردی، دیگر هیچ نداشت.
"سیروس" به سمت تابلویی كه با پلاستیكهای ضخیم پوشانده شده هدایتمان میكند، تابلویی مملو از عكسهای خاطرهانگیز و خودش میرود تا انتهای كوچه باغ خاطرهها، آنجا كه جوانی قوی هیكل و خوشچهره، با شیر و خرسهای قوی هیكل دست و پنجه نرم میكرد و تیرآهنهای بزرگ را با زور بازو خم میكرد و اجازه میداد تا كامیونهای سنگین از روی سینهاش عبور كنند.
او میگوید: همه آن روزها تمام شد، امروز این من هستم كه در انتظار هجرت ابدی، با خدا خلوت میكنم و از او كمك میخواهم كه در نگهداری این شیرها از پا نیفتم.
سیروس ادامه میدهد: هزینه اینجا سرسام آور است، تنها برای غذای شیرها باید روزانه حداقل 16 میلیون تومان هزینه صرف شود!
* رقم بسیار سنگین اما واقعی است!
او میگوید: قاعده كار این است كه گوشت گوساله به خورد شیرها بدهیم اما بهدلیل مشكلات مالی این امر مقدور نیست و مجبور هستیم كه گوشت بز را برای ناهارشان تدارك ببینیم.
قهرمانی ادامه میدهد: اینجا هفتاد شیر نگهداری میشود، هر شیر برای ناهار یك بز میخورد، شما حساب كنید كه چه هزینهای دارد، این منهای هزینه غذای سایر حیوانات، هزینه كارگر و برق و آب و …. این باغ وحش است.
در كنار قفس شیرها كه تمیزتر از دیگر قفسها است، حیوانات معدودی درون قفس روز ابری و سرد زمستانی را بهسر میرسانند، در حالی كه صدای پارس سگها، زوزه گرگ و كفتار، خرناس خرسها و… فضا را پر كرده است.
میمونها ساكتترین اعضای باغوحش هستند كه درون قفس دوتا دوتا و تكتك، ما را تماشا میكردند.
قفسها همگی متحدالشكل است، سهطرف دیواره سیمانی و یكطرف محصور شده با انواع فلز! از تورهای سیمی گرفته تا میلگرد و مفتول و قوطیهای بلند!
در همسایگی میمونهای گیاهخوار، گرگی تنها مدام عرض كوچك محبسش را طی میكند و با چشمهای قرمزش نگاهی هراس انگیز به ما میاندازد. آن طرفتر دو كفتار مرغهایی را كه برای ناهار ظهرشان تدارك دیدهاند، نوش جان میكنند و در چند قفس بعدی عقابهای ایرانی و آسیایی و آفریقایی و طلایی از گوشت مرغهایی كه برای ناهارشان آوردهاند، تناول میكنند، در حالی كه پرهایشان خیس است و بعضیهایشان میلرزند.
كركسی تنها در گوشهای از یك قفس نم باران را از بدن میچكاند و در قفسی دیگر دهها توله سگ فانتزی، در حالی كه بدنشان خیس خیس است، مدام پارس میكنند.
خرسها را نباید از قلم انداخت؛ خرسهایی كه به قامت بلند نیستند اما پنجههای بزرگ و قویشان ترس را با دلت آشنا میكند.
یكی از خرسها مدام در قفس كوچكش كه بهاندازه یك و نیم برابر طول بدن او عرض دارد، بالا و پایین میرود و همقفسیاش یكدستش را بالا گرفته و سرش را بالا و پایین میبرد.
در مقابل این قفسها، چند توله خرس، چند توله گرگ و یكی دو سگ و بالاتر هم چندین راس گراز، روزگار میگذرانند، در حالیكه نگاههای نگران توله حیوانات، مادرانشان را جست و جو میكند.
در ابتدای ورودی باغ وحش، چادری رنگ و رو رفته كه از باران روزهای قبل و امروز خیس است و نمور و تابلوی"نمایشگاه مارهای سمی" را بر سر در ورودی دارد، خودنمایی میكند و مابعد از كسب اجازه وارد آن میشویم، سقف چادر به قطرات باران اجازه ورود دادهاند و كف خیس است و هوا سنگین و سرد.
چندین آكواریوم بیهیچ ترتیبی كنار هم قرار دارد و درون هركدام گونهای از مار به خواب زمستانی فرو رفته و در میانه در آكواریومی بزرگتر، چندین توله تمساح، از كمی جا روی هم خزیدهاند و آن گوشه، دو پرنده زیبا كه گویا مرغ و خروسی نادر هستند، خانه مشتركی با لاكپشتها اجاره كردهاند، هرچند لاكپشتهای كوچك، از هیبت مرغ و خروس شكلاتی رنگ، سر و دم درون لاك فرو برده و جرات جم خوردن ندارند!
در دامنه كوه در جایی مانند رزمگاههای یونان باستان، كه با حفاظهای توری بلند حفاظت شدهاند، چندین راس شیر ماده در هوایی آزاد، آزادتر از همنوعهای خود روزگار میگذرانند، شیرهایی كه تا دراز كشیدهاند شیر ژیان هستند و هماینكه بهراه میافتند ضعف و نحیفی و رنجوریشان، دل هر بینندهای را ریش میكند.
كف محوطه مملو از اسكلت حیوانات است، استخوانهایی كه گویا پیش از ناهار امروز، غذای این شیرهای ماده شدهاند.
شیری لنگان لنگان بهسوی لاشه یكی از بزها میرود، اما توان محدود او و دست شكستهاش قادر به دریدن لاشه بز نیست، رهایش میكند و بهسراغ لاشه دیگری میرود و در نهایت موفق به دریدن شكم لاشه سوم میشود.
در این كنام، شیرها با یكدیگر كاری ندارند، نه غرشی است و نه جنگی بر سرغذا!
همین! باغ وحش شیراز، جایگاه سیروس قهرمانی و… همین بود، اگرچه دو پسر سیروس قهرمانی هم امروز جا پای پدر گذاشته و یكی در سیرك و دیگری در باغوحش مدیریت میكنند، اگرچه امروز آن دو با مار و شیر و خرس نمایش میدهند، اما اینجا باغوحشی نیست كه جاذب گردشگر باشد، جایی كه در زمستان بوی عفونت فضا را پر كرده باشد، فضایی نیست كه بتوان تابستان آن را تحمل كرد!
امروز سیروس قهرمانی و پسرانش برای تبدیل باغوحش كنونی شیراز به محیطی مناسب، نیازمند همراهی مسئولان هستند، شاید همراهی شهرداری زرقان بهواسطه توان مالی این مجموعه، راهگشا باشد، شاید نیاز است كه مسئولان محیطزیست و دامپزشكی ورود كرده و از نظر بهداشت حیوانات به یاری مدیران آن مجموعه بشتابند و با كمترین هزینه، این محل را مهیای جذب گردشگران كنند.
نبود تابلوهای راهنما، نبود راهی مناسب، مشكل امنیت محوطه و مسیر ورودی آن از سمت جاده اصلی تا محل قرار گرفتن باغوحش، نبود فضایی استاندارد برای حیوانات و افزودن حیوانات جدید، عدم توجه به وجود فضای مناسب و كافی، نبود كمك به مدیریت باغوحش برای استفاده از امكانات مالی بانكها در قالب تسهیلات و … اینها همه مواردی است كه به چشم میخورد.
استاندار فارس در رابطه با بازدید خود از باغ وحش شیراز به خبرنگار ایسنا گفت: این یك نكته غریب نیست كه استاندار یك استان برای سركشی به باغوحش برود.
روحالله احمدزاده با تاكید بر لزوم توجه به چنین فضاهایی، افزود: باید از همه ظرفیتها برای توسعه گردشگری استفاده كرد.
به گزارش ایسنا، جا دارد اكنون و در حالی كه مدت كوتاهی تا ایام نوروز باقی مانده، با حمایت از گردانندگان باغوحش شیراز، قدمی مثبت در مسیر توسعه فضاهای جاذب توریست برداشته شود و باغوحش به محیطی مناسب تبدیل شود تا گردشگرانی كه از این محیط بازدید میكنند، با خاطرهای خوش از آن یاد كنند.