دل عشق پر از رنگ و ریا دوست نداشت
یک لحظه تو را زمن جدا دوست نداشت
ای آیینه دار خلوتم باور کن
اندازه ی من کسی تو را دوست نداشت
گفتم نه …فقط از خدا می خواهم که هیچ کس اندازه من دوستت نداشته باشه….
هنوزم از خدا می خواهم که هیچ کس اندازه من دوستت نداشته باشه…..
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
با خیالِ تو هنوزم مثه هر روز و همیشه هر شبِ حافظه ی من پرِ تصویر تو میشه…
سكوت دردناكترین پاسخ من به بیرحمی های توست!
دلم شكسته تر از شیشه های شهر شماست
شكسته باد آن كه دلش این چنین می خواست…
ای آنکه به تقریرو بیان دم زنی از عشق…
ما با تو نداریم سخن خیرو سلامت.
اما بدون چوبه خدا صدا ندااره ه
تنها آرزوم اینه که یه روزم برسه
چشمای تو مثه ابرااااااا ببــــاره
بر زخم دلم گل معطر نزدی
گفتی كه اگر شود می آیم اما
مرد این دل و آخرش به او سر نزدی