طالبی درباره شخصیتپردازی نقشهای «به کجا چنین شتابان» به فارس گفت: مشکلی که ما در متونمان داریم این است که آدمها سیاه و سفید هستند، در صورتی که انسانها در درونشان حالات مختلفی دارد.
مگر میشود فریدون عشق نداشته باشد؟ شخصیت فریدون نیز در عین عشق ورزیدن به همسر و فرزندانش، با سرسختی بسیاری با دشمنانش برخورد میکند. مشکل برخی کارهای ما این است که شخصیتپردازیهای ما شبیه فیلمهای هندی است. خوبهایمان کاملا خوب هستند و بدها نیز کاملا بد هستند، اما در «به کجا چنین شتابان»، فریدون کاملا واقعی است. همین الان وقتی به چپاولگران بیتالمال نزدیک میشوید، متوجه میشوید که برخی از آنها سوابقی دارند که آدم باورش نمیشود و معلوم است که اگر میخواستیم این آدمها را در سریال تکبعدی نشان بدهیم، دچار اشتباه میشدیم.
وی افزود: در این سریال، ما حتی عزیز را هم که سمبل خوبی بود، تکبعدی نشان ندادیم و او با این که میدانست یونس اشتباه میکند، مریم را ترغیب میکرد تا با یونس ازدواج کند. او هم جاهایی لغزشهای کوچکی داشت و حتی در لحظاتی نشان میدادیم که کتایون یک مادر واقعی است و فرزندش را دوست دارد. با این که با سیاستمداری و تزویر با همسرش زندگی میکند، ولی فرزندش را دوست دارد. یا جاهایی میبینیم که همدستان فریدون نیز گاهی دوست دارند از مسیری که آمدهاند، برگردند.
سیاست را میشناسم
طالبی در پاسخ به این پرسش که آیا در قسمتهای آخر سریال، عامدانه روی فرار با مال دنیا و زدودن تعلقات دنیایی تاکید شده، گفت: من در فصل تعقیب و گریز سریال، نعشکشی را گذاشته بودم و قصد القای ذهنیتی را داشتم که این عده، کرکسوار به دنبال یک لاشه دنیوی بودند. این نعشکش میرفت و این آدمها هم به دنبالش. برخی در همان نعشکش میمیرند، برخی نعشکش را عوض میکنند، اما چون ماهیت فکریشان همان است، در راه دنیا هلاک میشوند. البته هر کدام در مقطعی احساس میکنند که چه اشتباهی کردهاند و چرا زندگی خود را پای آن تباه کردهاند، اما وقتی این حقیقت را درمییابند که زمان گذشته و در واقع دیر متوجه این اشتباه میشوند.
کارگردان مجموعه تلویزیونی «به کجا چنین شتابان» درباره ارتباط پایانبندی این سریال با وضعیت و رویدادهای سیاسی اخیر کشور و اشاره به برخی فریبخوردگان و همچنین ارتباطشان با سرویسهای جاسوسی، گفت: من آدمی هستم که سیاست را میشناسم و نمیتوانم از انقلابی بودن و مسلمان بودن خود فرار کنم و این مسائل را کتمان نمیکنم. براساس همین مسائل فیلم و سریال میسازم. همچنین دخالت انگلیس در ایران یک قصه تاریخی است و متاسفانه ما در بخشهایی از تاریخ، بیچاره انگلیس بودهایم. مردم باید بدانند که این سرویسهای جاسوسی همواره فعالیت میکنند و در هر زمان و مکانی، به شکلی کار خود را انجام میدهند.
فرق بین توهین و انتقاد
وی همچنین پیرامون شکایت قوه قضاییه و بانکها از این سریال نیز گفت: زمانی پیش میآید که یک نفر واقعا به فردی دیگر یا یک مقام توهین میکند. در «به کجا چنین شتابان» چنین اتفاقی رخ نداد، اما گویا بعضیها فرق بین توهین با نقد و انتقاد را نمیدانند. مثلا در بخش مربوط به بانک، ما قصد توهین به این قشر را نداشتیم و این مساله از جایی نشات میگیرد که آدمها فکر میکنند چنین مسائلی وجود ندارد. تازه ما نشان دادیم که فرد رشوهگیر دستگیر شد. یا واژه «فسفس کردن» را به جای «اطاله وقت» به کار بردیم که کلمه ثقیلی است و مردم از آن استفاده نمیکنند. همانجا، من فکر میکردم که قوه قضاییه از ما تشکر میکند چون روی چیزی تاکید کرده بودیم که برای خود قوه قضاییه دارای اهمیت بوده است. کارگردان «به کجا چنین شتابان» گفت: آقای ضرغامی سفارش کرده بودند که نظارت بر کار آقای طالبی را محکم بگیرید تا چیزی از دستتان در نرود! این در حالی بود که برخی سایتها تیتر زده بودند چون طالبی با ضرغامی دوست است، میتواند این حرفها را بزند!