خبرگزاری فارس: روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند كه آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و بركات است.
رهبر بزرگوار از وضع و حال زندگى خانوادهشان چنین مىگویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشهگیر… زندگى ما بهسختى مىگذشت. من یادم هست شبهایى اتفاق مىافتاد كه در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مىكرد و… آن شام هم نان و كشمش بود.»
امّا خانهاى را كه خانواده سیّدجواد در آن زندگى مىكردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مىكنند:
«منزل پدرى من كه در آن متولد شدهام، تا چهار ـ پنج سالگى من، یك خانه 60 – 70 مترى در محّله فقیرنشین مشهد بود كه فقط یك اتاق داشت و یك زیرزمین تاریك و خفهاى! هنگامى كه براى پدرم میهمان مىآمد (و معمولاً پدر بنابراین كه روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیرزمین مىرفتیم تا مهمان برود. بعد عدّهاى كه به پدر ارادتى داشتند، زمین كوچكى را كنار این منزل خریده به آن اضافه كردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران كودكى در خانوادهاى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاك و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سیدمحمد به مكتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازهتأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبتنام كردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.
تحصیل در حوزه علمیه «نجف اشرف» و حضور در حوزه عملیه شهر قم در سال 1341 باعث همراهی ایشان با قیام مردمی «حضرت امام خمینی(ره)» شد. بازداشتهای مكرر ایشان توسط ساواك كه تعداد آن به عدد شش رسیده بود منجر شد تا رژیم سفاك پهلوی، ایشان را به شهر ایرانشهر تبعید كند. همراهی با جریانات انقلاب اسلامی تا پیروزی این حركت مردمی در بهمن ماه 1357 ادامه داشت، پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّتهاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیك تر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند كه همه در نوع خود و در زمان خود بىنظیر و بسیار مهّم بودند.
آنچه كه پیش رو دارید نظرات چهرههای برجسته سیاسی، دینی و اجتماعی و برخی از سیاستمداران است كه رویكرد و عملكرد آنها نسبت به انقلاب اسلامی معاندگونه است؛ پیرامون شخصیت مقام معظم رهبری است:
********
* امام خمینی(ره) خطاب به مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان: هر موقعیكه شما به سفر میروید، من مضطرب هستم تا برگردید. خیلی سفر نروید!
* پیام امام خمینی (ره) به مناسبت سوءقصد به جان مقام معظم رهبری در 6 تیر 60
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب حجتالإسلام آقاى حاج سیدعلى خامنهاى دامت افاضاته
خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شكر كه از ابتداى انقلاب شكوهمند اسلامى هر نقشه كه كشیدند و هر توطئه كه چیدند و هر سخنرانى كه كردند ملت فداكار را منسجمتر و پیوندها را مستحكمتر نمود و مصداق "لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر "[1] تحقق پیدا كرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر كردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هرچه شخصیتها را ترور كردند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسینبنعلى هستید و جرمى جز خدمت به اسلام و كشور اسلامى ندارید و سربازى فداكار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمایى دلسوز در صحنه انقلاب مىباشید، میزان تفكر سیاسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جریحهدار نمودند.
اینان آنقدر از بینش سیاسى بىنصیبند كه بىدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به كسى سوء قصد كردند كه آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیرانسانى به جاى برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشردهتر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است كه جوانان عزیز فریبخورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فداى امیال جنایتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمىدانند كه دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهى كشیده و جان آنان به دنبال خودخواهى مشتى تبهكار از دست مىرود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا فداه- افتخار مىكنیم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه كه شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر مىبرند. من به شما خامنهاى عزیز، تبریك مىگویم كه در جبهههاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته.
روح اللَّه الموسوى الخمینى
[1] مسند احمد؛ ج 2؛ ص 309؛ كنزالعمال؛ ج 1؛ ص 45؛ ح 115
منبع: صحیفه امام؛ ج 14؛ ص 504
* ختم صلوات برای سلامتی
فرزند آیتالله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان كردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره میكند و میگوید: این موضوع سبب شد تا معظمله برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذكر را گرفتند و مداومت بر این ختمها كه برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیتالله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیشبینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر دادهاند.
* به تقوایش پی بردم
شهید آیتالله مطهری میفرمایند: سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است كه برای آینده موجب امیدواری است. من از اخلاص آقای خامنهای تعجب میكنم، ایشان هیچ به دنبال خودنمایی نیست كه بخواهد خودش را مطرح كند و خودش را نشان بدهد، من در جریان كمیته استقبال از حضرت امام بیشتر به تقوای ایشان پی بردم.(به نقل از همسر شهید مطهری)
شهید مطهری در پنجم بهمن 1353 به تجلیل از شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای پرداخته است. آیتالله خامنهای در آن زمان توسط شهربانی استان خراسان بازداشت شده بود. در گزارش ساواك آمده است: "مطهری در محل دانشكده الهیات دانشگاه تهران، ضمن اظهار تأسف از بازداشت سیدعلی خامنهای اظهار داشته: ما كمتر نمونه ارزنده چون [آیتالله]خامنهای داریم و این نیروها هم باید با اینگونه هدر روند و گوشههای زندان تلف گردند. مطهری پس از ستودن [آیتالله]خامنهای او را از عوامل مؤثر در روشن كردن افكار اجتماع دانسته است… "
* خوشا به حال او
آیتالله دكتر شهید بهشتی، چند ساعت قبل از شهادتشان با اشاره به پیامی كه حضرت امام به آیتالله خامنهای فرستاده بودند، فرمودند: خوشا به حال آقای خامنهای كه ولی امر مسلمین چنین پیامی را برای ایشان فرستاده است و این پیام نه برای دنیای ایشان، بلكه برای آخرت او هم بسیار ارزشمند است و من آرزو دارم با چنین پیامی از ولی امر مسلمین از دنیا بروم.
* خورشید اینجا تابید و رفت
روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند كه آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و بركات است.
قبل از ریاست جمهوری، روزی آقا به بیت حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی میروند. آقای بهاءالدینی میفرماید: "خورشید لحظهای تابید و رفت. " زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیتالله بهاءالدینی میرسند، ایشان امضا نمیكنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انكار، تا آنجا كه خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان میرسد و تمام كتابهایی را كه درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی میچیند. آیتالله بهاءالدینی تمام كتب را جمع میكنند و به آقای منتظری میگویند: "ولایتفقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد كه از ایشان میپرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نكردید، مگر شخص دیگری هم میتواند؟ میفرمایند: نظر ما سیدعلی خامنهای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ كس حاجآقا روحالله نمیشود، ولی آقا سیدعلی خامنهای حقیقت ولایتفقیه هستند و رهبر. از همه به امام نزدیكتر است. كسی كه ما به او امیدواریم، آقای خامنهای است. شما از ما قبول نمیكنید، ولی این دید ماست، نزد ما محرز است آقا سیدعلی خامنهای رهبر آینده هستند. "
یكی از روزها كه حضرت آقا تشریف برده بودند به جمكران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی خبر میدهند كه آقا صبح بعد از نماز میخواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده كردن شرایط به منزل ایشان میروند كه متوجه میشوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد نود ساله جلوی در خانه ایستادهاند. میگویند: آقا چرا با این كهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان میفرمایند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی كه شما زنگ زدید آمدهام استقبال.
* تضعیف شما را حرام میدانم
مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند: اگر دیدم كاری را شما انجام میدهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذكر میدهم، اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمیكنم و تضعیف شما را حرام میدانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمیخواهم صحبتی كنم در یك فرعی كه شما را تضعیف كردهام.(6)(به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی)
* امید آینده اسلام
مرحوم آیتالله طالقانی تصریح میفرمودند: آقای خامنهای امید آینده اسلام است. آیتالله العظمی میلانی در سنین جوانی ایشان را مجتهد خطاب میكند.
* رهبری تالی تلو معصوم(ع)
علامه گرانقدر آیتالله مصباح یزدی میفرمایند: اگر امثال بنده شبانهروز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شكر كنیم كه خدا چنین رهبری را به ما داده، والله معتقدم كه از عهده شكر این نعمت برنمیآییم. رهبر عزیز ما تالی تلو معصوم(ع) است.
* مثل رهبر عظیمالشأن
شهید محراب، عارف عامل، آیتالله دستغیب میفرمایند: چیزی كه بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیدهام این است كه فردی است خدایی، هواپرست نیست، مقام نمیخواهد، قدرت نمیخواهد به دست بگیرد، امتحان خویش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است. در هر پستی كه بوده، امتحان خودش را داده است. كسی كه امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع كند، این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست، به عینه مثل رهبر عظیمالشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینكه رهبر بگویید. آقای علی خامنهای هم اینجوری است، مقام نمیخواهد، مقام روی او اثر نمیگذارد.
* گوششان به دهان حضرت حجت(عج) است
علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میكنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این كار را نكنید. علامه حسنزاده میفرمایند: اگر یك مكروه از شما سراغ داشتم این كار را نمیكردم.
ایشان در جای دیگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میكند كه بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی كه حسنزاده در پیش دارد، خاك آن توتیای چشم طباطبایی. جناب علامه حسنزاده در مقدمه یكی از كتابهای خود خطاب به حضرت آقا مینویسد: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقدیم میگردد و عرض میشود "یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.
(التمسك بذیل الولایه، حسن حسنزاده آملی)
آیتالله حسنزاده آملی میفرمایند: رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید، عالمی، رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاك منزه، كسی كه دنیا شكارش نكرده، قدر این نعمت عظما را كه خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این كشور ما را، مبادا این كشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار.
* روح بزرگ ایثارگر
در قسمتی از پیام شهید رجایی به حضرت آقا، چنین آمده است: به قطع و یقین میدانم كه روح بزرگ ایثارگر آن برادر مجاهد، شهادت در راه اسلام و انقلاب اسلامی را فیضی عظیم و الهی میداند و در راه بندگی خدا و خدمت به اسلام و امام و امت شهیدپرور از بذل جان خویش دریغ نداشته و ندارد.
* شهید صدوقی: محضر مبارك آیتالله العظمی آقای خامنهای…
در سال 56 به اتفاق آقای صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی كه در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم. به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم كه در سمت ایرانشهر، كفشهای خوبی تولید میشود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یك جفت كفش بخرم. كارم یك الی دو ساعت طول كشید. به خانه آقای خامنهای تلفن زدم كه دیگر آقای صدوقی و آقای خامنهای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل كنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد كه شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاءالله، ماشاءالله این آقای سیدعلی آقا خیلی مُشتشان پر است. " صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مكارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنهای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود.
بعد از زیارت آقای مكارم، گفتم كنار دریا برویم تا مدتی استراحت كنیم. ایشان گفت من میخواهم برگردم پیش آقای خامنهای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث كردند. از لحاظ علمی آقای خامنهای، مورد تأیید صددرصد آقای صدوقی بود.
در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندرعباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: كی به تهران میروی؟ گفتم فردا. ایشان پاكتی را به من دادند. پشت پاكت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارك آیتالله العظمی آقای خامنهای " پسر آقای صدوقی اعتراض كردند كه آیا ایشان به مقام آیتاللهی رسیدهاند؟ آقای صدوقی از بالای عینك به پسرش نگاه كرد و گفت: "بله كه آیتالله هستند. "(حجتالاسلام راشد یزدی)
* سیدنا علی
در نامهای كه شهید آیتالله مصطفی خمینی برای یكی از آشنایان نوشته بودند، آمده است: آقایان خامنهای را خصوصاً سیدنا علی را سلام برسانید. شهید محراب آیتالله العظمی صدوقی قبل از انقلاب به آقای خامنهای میگفتند: آیتالله.
* اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در قنوت دعاهای مختلف میخواند؛ ولی در پایان قنوت دعای "اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای. اللهم حفظه و وفقه و ثبته " را همیشه قرائت میكرد.
* سر ما و فرمان شما
سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی آوینی مینویسد: بسیارند كسانی كه میدانند شمشیر زدن در ركاب شما برای پیروزی حق، از همان ثواب در پیشگاه خدا برخوردار است كه شمشیر زدن در ركاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، كه مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما.
شهید آوینی بعد از رحلت امام خمینی، خطاب به حضرت آقا مینویسد: عزیز ما، ای وصی امام عشق، آنان كه معنای ولایت را نمیدانند، در كار ما سخت درماندهاند. اما شما خوب میدانید كه سرچشمه این تسلیم و اطاعت و محبت در كجاست؟ خودتان خوب میدانید كه چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان میخواست آن روز كه به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان كنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما، شفقت شما را داشت و شب انزوای ما را شكست. سر ما و قدمتان كه وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف.
* نعمتهای خدا را خود فراهم میكند
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی فرموده بودند: امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ مظهر مهابت بود و رهبری مظهر محبت. خداوند متعال به امام نعمتها را یكجا داد و امام هم این نعمتها را برای استقرار نظام جمهوری اسلامی مصرف كردند؛ ولی نعمتها به حضرت آقا را، خدا تدریجی به ایشان میدهند و در هر زمان متناسب با شرایط خدا نعمتهایی را به ایشان میدهد. یعنی شرایط آن نعمت را خود آقا فراهم میكند.(به نقل از استاد پرورش)
* آقای خامنهای هست
آقای هاشمی رفسنجانی نقل میكند: من نسبت به حضرت امام روی بازتری داشتم و مسائل را بی پرده با ایشان مطرح میكردم. یك روز كه خصوصی خدمت معظمله رسیده بودم، بیپرده در مورد قائم مقامی رهبری و مشكلاتی كه احتمالاً پیدا میشود، صحبت كردم. حضرت امام(ره) در آن جلسه فرمود: شما در بن بست نخواهید بود، آقای خامنهای در میان شما هست؛ چرا خودتان نمیدانید؟!
این جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام(ره) است. در همان روزها امام برای مقام معظم رهبری، كلمه برادر را به كار میبردند. قطعاً این تعبیر بیمعنا نبود. ما آن روزها از این تعبیرات، به موضوع رهبری حضرت آیتالله خامنهای منتقل نشدیم. اما گفتههای امام خمینی(ره) نشانگر این است كه معظمله، آیتالله خامنهای را شایسته این كار میدانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: "الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند. "
* آیتالله شاهرودی: علم اعطایی خدا را دیدم
چهارشنبه شبها، آقا جلسهای دارند كه ده تن از علما جمع میشوند. آقایان محمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامیكاشانی، مؤمن، شیخ محمد یزدی، سیدجعفر كریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند.
گاهی هم ما آنجا میرویم. یكبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یك مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقذف الله فی قلب من یشاء " را درك كردم. یعنی آقا مچ همه را پیچانده بود. (به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی)
* هر چه ایشان گفت، گوش كنیم
در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم كه شما طی یك سخنرانی اعلام كردید كه "هر كس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریكاست " كه ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زدهام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفتهاند كه بنده را در مقابل حضرت آیتالله خامنهای قرار دهند كه من متوجه شدم و توی دهنشان زدم.
حاج احمدآقا در ادامه فرمود: باید به این احمقهایی كه میگویند آقای خامنهای نباید رهبر شود، گفت "پس چه كسی؟ " اگر نظر آنها بر روی فلانی است، او كه حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یك مملكت.
همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال 1365، سران قوای سهگانه كشور در جماران جلسه داشتند كه آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره) ملاقاتی داشت، آنها مشغول بحث و گفتوگو بودند كه یكدفعه امام خمینی برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق میشود.
بنا به گفته حاجاحمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخستوزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیتالله خامنهای نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند.
امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمیخورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تكرار میكنم.
در آن وضعیت سكوت عمیقی در جلسه حاكم شد كه آیتالله خامنهای با طرح این سئوال كه پس چه كسی عهدهدار رهبری شود؟ سكوت را شكستند كه در همین لحظه امام بدون كوچكترین مكثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنهای گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از دیگران چه كم دارید؟ "
وی گفت: سكوت بیشتر شد تا حدی كه نفسها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: "این مسئله كه شما میفرمایید موضوع جدیدی است، بنده میخواستم شما به اعضای این جلسه حكم ولایی كنید كه ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی كه خود شما حكم بفرمایید. " امام نیز این حكم را كردند. (به نقل از آیتالله خزعلی)
حاج احمد آقا میفرمایند: باید در كنار نظاممان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهرههای شناخته شده انقلاب كه سالیان سال در زندانهای سفاك پهلوی به سر برده… هیچ كس حق شكستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشهناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل كنند… ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای حركت كنیم. هر چه ایشان گفت، گوش كنیم. اگر روزی حركت ما با حركت ولی نخواند، بدانید كه نقص از ماست… قاطعتر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی كنند. همانطور كه نگذاشتید امام احساس تنهایی كند. اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است. هر كس منكر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر كس بگوید كه اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیتالله خامنهای است، در خط آمریكاست.
من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد كردهام كه كوچكترین قدمی را علیه رهبری و بر خلاف رهبری و حتی بر خلاف میل رهبری بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید كنید، مطمئن باشید كه ما در تمام زمینهها بر آمریكا پیروز میشویم… به حسن و برادرانش این توصیه را مینمایم كه همیشه سعی كنند در خط رهبری حركت كنند و از آن منحرف نشوند كه خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند كه ایشان موفقیت اسلام و نظام كشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند كه دشمن در كمین است.
مرحوم حاج احمد آقای خمینی میفرمودند: بر خود واجب میدانم شهادت دهم زندگی داخلی آیتالله خامنهای، نه از باب اینكه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرفها نیاز داشته باشند، بلكه وظیفه خود میدانم تا این مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یك نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظمله روی موكت زندگی میكنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یك فرش مندرس آنجا بود، من از زبری فرش به موكت پناه بردم.
در ملاقاتی كه مقام معظم رهبری با حاج احمدآقای خمینی داشتهاند، ایشان میفرماید: حضرت امام بارها از جنابعالی بهعنوان مجتهدی مسلم و بهترین فرد برای رهبری نام بردند.
* استعداد مرجعیت
حاج آقای میردامادی، دایی حضرت آقا، نقل میكنند: مرحوم آقا سیدهاشم میردامادی، پدربزرگ مادری آقا و مرحوم آیتالله سیدجواد خامنهای پدر ایشان عنایت خاصی به حضرت آقا داشتهاند و بارها میفرمودند: علی آقا آینده خوبی دارد. آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری به آقای خامنهای فرموده بود: آقای آقا سیدعلیآقا من با این استعدادی كه در شما میبینم، شما یا یك مرجع تقلید میشوید یا حداقل عالم برجسته خطه خراسان.
* كسى را به لحاظ بىرغبتى به مقام و منصب دنیا، همپاى آقا ندیدهام
مرحوم بهلول میگوید: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زیادى را دیدهام؛ اما كسى را به لحاظ بىرغبتى به مقام و منصب دنیا، هم پاى "آقا " ]آیت الله خامنهای [ ندیدهام. انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزدیك مىبیند، حس مىكند كه ذرهاى میل به دنیا در او وجود ندارد.
واقعاً در این مقطع، من هیچ كس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنیا، مثل او نمى شناسم. آخرین بارى كه در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست كه قبل از انقلاب، یك شب در مسجد طرقبه منبر بودید؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستید از مسجد بیرون بیایید، چون تاریك بود، من آمدم دستتان را بگیرم و كمكتان كنم؛ اما دستتان را كشیدید و گفتید: من چشمانم خوب مىبیند؛ تا جایى كه هنوز زیر نور ماه، خاطره مىنویسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بینایى تان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زیر نور خورشید هم دیگر نمى توانم بنویسم. بعد آقا گفت: اخیراً كمتر به ما سر مى زنید. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ایران هستید؛ من اگر وقت شما را بگیرم، مثل این است كه وقت همه ایرانى ها را گرفتهام.
قبل از انقلاب، وقتی حضرت آقا جوان بودند، همراه شهید هاشمینژاد سفری به رشت داشتند، در زمان حضورشان در رشت درباره اینكه آیا شخص عالم و عارفی هست كه برای كسب فیض به دیدار ایشان بروند از مردم میپرسند. نشانی شخصی به نام آقا سیدصفی را به آقا میدهند كه گویا دارای كراماتی بودند. حضرت آقا به همراه شهید هاشمینژاد، قصد دیدار آقا سیدصفی را میكنند و به منزل ایشان میروند. آقا سیدصفی در حالی كه عدهای شیخ و مرید دور ایشان حلقه زده بودند، هنگامی كه چشمشان به حضرت آقا میافتد، بلند میشوند و با حالت استقبال به طرف آقا میآیند و آقا را اینگونه خطاب میكنند كه: مرحبا به سیدحسن، این در حالی بوده كه طرفین همدیگر را نمیشناخته و ندیده بودند. آقا میفرمایند من سید حسینی هستم نه حسنی، آقا سیدصفی اشاره میكنند كه مادر شما سیدحسنی هستند و شما از طرف مادر حسنی هستید. سپس با حضرت آقا مشغول صحبت میشوند و اشاره میكنند كه شما در آینده مقامی پیدا میكنید كه امور این مملكت تحت امر شماست، حضرت آقا هم میپرسند: شما از آینده من گفتید، آینده خودتان را هم دیدهاید؟ آقا سیدصفی با تأمل و درنگ میگوید: من و همسرم یك سال بیشتر زنده نیستیم…
یكسال دیگر كه حضرت آقا در طرقبه مشهد بودند، ماجرای تصادف خونینی را در روزنامه میخوانند كه نام آقاسیدصفی نیز در بین كشتهگان بوده است.(به نقل از حجتالاسلام و المسلمین كاظم صدیقی)
* رهبر، خود شما
مرحوم حاج احمد آقای خمینی تعریف كردهاند: در سال 65، جلسات هفتگی سران قوا در دفاتر یكی از آنها یا در جماران، البته بدون حضور امام برگزار میشد. در یك جلسهای كه در جماران تشكیل شده بود، من، آیتالله خامنهای، آقای موسویاردبیلی، آقای میرحسین موسوی، آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. از قرار اتفاق، در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال، هر وقت امام با آقای منتظری ملاقات میكرد، بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند، بهطوری كه در چهرهشان مشخص و نمایان بود. در وسط جلسه بودیم كه ناگهان امام بدون در زدن، یكدفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و رو به ما فرمودند: "من از اول با قائممقامی آقای منتظری مخالف بودم، ایشان به درد رهبری بعد از من نمیخورد. " جلسه امام كه تمام شد، همه سران قوا و من، در یك سكوت سنگینی فرو رفتیم و همه متحیر از این جملات بودیم؛ چون سابقه نداشت و حضور غیر منتظره امام هم نشان از اهمیت موضوع بود. بعد از مدتی سكوت، آقای خامنهای شروع به صحبت كردند كه: آقای منتظری شاگرد شما بودند و در زمان شاه، مبارزات داشتند و زندان طولانیمدت رفتند و… و از آقای منتظری تعریف كردند و در آخر هم آقای خامنهای گفتند كه خُب اگر ایشان نباشد چه كسی باشد: امام بلافاصله و با اشاره به حضرت آقا فرمودند: خود شما.(به نقل از آقای حبیبی دبیر كل مؤتلفه)
امام خمینی بعد از حادثه انفجار مسجد ابوذر در سال 60 كه قبل از ریاست جمهوری حضرت آقا، اتفاق افتاد، فرمودند: "خداوند ذخیره انقلاب را حفظ كرد. " علیمحمد بشارتی نقل میكند: در تابستان سال 58 هنگامی كه مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم كه آقای شریعتمداری در مشهد گفته بود: "من بالاخره علیه امام اعلام جنگ میكنم. " خدمت امام رسیدیم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذكور را هم گفتند. ایشان سرش پایین بود و گوش میداد. این جمله را كه گفتم، سربلند كرد و فرمود: "اینها چه میگویند؟! پیروزی ما را خدا تضمین كرده است. ما موفق میشویم، در اینجا حكومت اسلامی تشكیل میدهیم و پرچم را به صاحب پرچم میسپاریم. " پرسیدم: خودتان؟ امام سكوت كردند و جواب ندادند.
حضرت امام میفرمایند: یك نفر را مثل آقای خامنهای پیدا بكنید كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار، و بنای قلبیاش بر این باشد كه به این ملت خدمت كند، پیدا نمیكنید، ایشان را من سالهای طولانی میشناسم.
حضرت امام خمینی در پیامی به مناسبت ترور آیتالله خامنهای نوشتند: اكنون دشمنان انقلاب، با سوءقصد به شما كه از سلاله رسول اكرم(ص) و خاندان حسین بن علی(ع) هستید… عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر كشور، بلكه جهان، جریحهدار نمودند… من به شما خامنهای عزیز تبریك میگویم كه در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی، سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
* خامنهای، دنیا و آخرت ماست
حجت الاسلام سیدحسن نصرالله، رهبر مقاومت اسلامی لبنان می گوید: خداوند تعالی، پیامبر یا امام معصوم(ع) را ـ به آن خاطر كه معصوماند ـ به ولایت امر برمیگزیند، صفاتی چون علم و زهد و حكمت و شجاعت و ابهت در او متجلی است و هنگامی كه امام معصوم(ع)، غایب است بر ماست كه به دنبال این صفات در شخصی بگردیم كه بیش از دیگران آنها را در خود داراست. البته باید فقیهی عادل باشد و نه فقط كسی كه از حرام الهی اجتناب میكند. او باید زاهد دنیا و شجاع و كاردان و حكیم و بصیر و مدبر باشد. در امتداد زمان و طول تاریخ ما، فقهایی از این نوع بودهاند و زمانه از فقهایی اینچنین خالی نبوده است. امانت را به دوش كشیدند و از آن به تناسب ظرف زمانی و شرایطی كه در آن حضور داشتند محافظت كردند. تا اینكه خداوند تعالی به مرجع بزرگ و فقیه گرانقدر این زمانه، امام خمینی(ره) توفیق داد تا این پیروزی تاریخی مداوم را به وجود آورد. شخصیت امام خمینی(رحمت الله علیه) به نحوی در چشمها و عقلها و قلبها بروز یافت كه هیچ كدام از ما تصور نمیكرد در طول تاریخ ما، فقهایی به این بزرگی بروز یافته باشند، البته در تاریخ ما فقهای بسیار بزرگی بودهاند اما ظرف زمانی و شرایط آنها متفاوت بوده است.
مسأله مهم آن است كه در این زمانه، امام خمینی(ره) ظهور كرد كه گر چه معصوم نبود اما این ویژگیها و اوصاف در او جمع بود: علم، شجاعت، اخلاص، زهد، ورع، عرفان و تدبیر. به این واسطه بود كه بعد از قرنهای متمادی مظلومیتی كه ابتدا داشت و انتها نداشت، به مدد الهی توانستیم در این زمان و به دست امام خمینی(ره) دولت آل محمد را برپا كنیم كه این دولت نیز هر روز بیشتر از روز قبل خود، عزت و قوت و كرامت به دست آورد. سپس حضرت امام رحلت كردند و ولی فقیه جدیدی برای ما متجلی شد كه شخصیت و صفات امام خمینی را دارا بود به نام آقای خامنهای كه او همان امام خمینی است كه اینك ولی امر ماست.
ای خواهران و برادران! برای ما و همه مسلمین در سراسر جهان یك ولی امر وجود دارد و حال اگر بیشتر مسلمانان نمیخواهند از ایشان تبعیت كنند مشكل خودشان است چنانچه پیشتر نیز بسیاری از مردم، از پیامبر و امامان معصوم تبعیت نكردند ولی این بدان معنا كه امام، امام و پیامبر، پیامبر نبود نمیباشد. ما ولی امری داریم كه نائب امام مهدی(عج) است. اطاعتش بر ما واجب است. ما از پاكی و صفات نیكو و پرهیزگاری و به طور همزمان، شجاعت، قدرت، حكمت، تدبیر و بصیرت او آگاهیم. او با آمریكا و اتحادیه اروپا و كشورهای تحت سلطهشان كه منطقه خلیج را پر كردهاند به مبارزه برخاسته است. خدا بر ما منت نهاده كه او را به ولایت امر ما برگزیده است. او مردی آگاه و شخصیتی استثنایی است كه اگر همه حوزههای علمیه و كشورهای اسلامیمان را جستوجو كنیم، فقیهی از میان فقهای شیعه نمییابیم كه اینچنین بزرگیها و صفات متعالی در او جمع شده باشند بدان پایه كه در رهبر ما حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان ولی امر جمع شدهاند.
اگر آخرت را بخواهیم، آخرت ما با ولی امر و نائب حضرت حجت(عج) است و همچنین اگر عزت و شرف و كرامت دنیا را نیز بخواهیم، به آن نمیرسیم مگر با ولی امر. حتی برای این جنبش مقاومت بزرگ كه بدان توجه شده است و در جهان عرب یك پدیده استثنایی است و ما بهواسطه آن سرمان را بالا گرفتهایم و به آن افتخار میكنیم، اگر شخصی بهنام روح الله الموسوی الخمینی نبود، اثری از آن در لبنان نمیبود و بعد از آن نیز اگر شخصی به نام سیدعلی حسینی خامنهای نبود، استمرار نمییافت.
* مجری شریعت محمدی(ص) است
دكتر محمد نمر احمد زغموت، رئیس مجلساسلامی فلسطین در لبنان می گوید: و روایات پیامبر بر وحدت اسلامی تأكید دارند؛ به همین خاطر، سخنان و افكار امام خامنهای ـ خداوند ایشان را نصرت دهد ـ كه به مثابه امانتدار امت و امیر مسلماناناند در دعوت دائمی مسلمانان به وحدت، دور از ذهن نیست مانند تأكید ایشان بر عدم تفرقه و جدایی مسلمانان كه عامل ضعفشان میباشد، لذا از خداوند میخواهیم كه صفهای مسلمانان را واحد گردانده و بر آنچه مورد رضایت اوست جمعشان كند.
میدانیم كه مسلمانان مؤمن در برابر تهدیدات و فشارهای مستكبران، خضوع نمیكنند و سرشان را بالا گرفته و آزادانه سخن میگویند و به بندگی تن نمیدهند. ما سخن امام حسین(ع) را میدانیم كه فرمود: "هیهات منا الذلة " و امروز جمهوری اسلامی ایران تنها كشوری است كه بر این شعار تطبیق میكند.
رهبر انقلاب اسلامی تأكید میكنند كه بر همه ملتهای مسلمان واجب شرعی است تا از نهضت ملت مظلوم فلسطین دفاع كنند و در این راه بر لزوم همكاری بین دولتهای اسلامی و تلاش دولت ایران تأكید میكنند كه در واقع ایشان به تكلیف شرعیشان عمل میكنند. ایشان بهخوبی از جایگاه بلند فلسطین و قدس در میان مسلمانان و آزادیخواهان جهان، مطلعاند، لذا برای انجام تكلیف شرعی در قبال مسئلة فلسطین و فلسطینیها قیام كردهاند و پرچم جهاد را بر دوش گرفتهاند و تاكید میكنند كه جهاد در امت اسلامی تا روز قیامت پابرجاست.
دكتر زغموت به این سخن از آیتالله خامنهای اشاره كرده "انقلاب اسلامی در ایران برای حاكمیت ارزشهای معنوی بوده است " و افزود: حاكمیت ارزشهای معنوی، مبتنی بر اصول اسلامی است و امروز جمهوری اسلامی ایران، به رهبری آیتالله خامنهای، در روش و عمل و قوانین خود بر اسلام متكی است و هر فشاری هم كه بر آن وارد كنند جز این اصول بر آن حكم نخواهد كرد.
دكتر زغموت به تأكید آیتالله خامنهای در زبان و عمل بر التزام به قرآنكریم و لزوم پایبندی مسلمانان به روح تعالیم قرآنی اشاره كرده و افزود: آیتالله خامنهای به حدیث نبوی كه میگوید "خیركم من تعلم القرآن و علمه " باور دارند و قصد دارند این سیره را در میان مسلمانان گسترش دهند و از مسلمانان میخواهند كه قرآن را بخوانند و قانون و كتابشان كه بهوسیله آن خداوند را در دنیا و آخرت ملاقات خواهند كرد را بفهمند. شكی نیست كه ایشان به خوبی این مسائل را میدانند و مطابق با آن رفتار میكنند.
ما به آیتالله خامنهای نگاه یك رهبر شیعی را نداریم، بلكه ایشان را یك رهبر اسلامی از خاندان مولای ما رسولالله(ص) میدانیم كه شریعت محمدی را اجرا میكند و بدون توجه به اختلاف مذاهب، به وحدت مسلمین دعوت مینماید و نمیگوید كه ایران، شیعی یا سنی است بلكه میگوید ایران، اسلامی است.
آیتالله خامنهای چیزی را كه امام خمینی به ارث گذاشتند ادامه دادهاند و امام خمینی بر حركت جهادی در راه خدا و مقابل مستكبرین تأكید كردند و آیتالله خامنهای همان مسیر را پیمودند و در واقع آنها امروز، راه سرورم رسولالله(ص) را پوئیدند.
از خدا میخواهم كه صفوف مسلمانان را وحدت بخشد و پشتیبان آنها باشد و پایدارشان كند و آنان را بر دشمنانشان از قبیل طاغوتها و سپس مفسدان زمین، صهیونیستهای تروریست غاصب سرزمین فلسطین پیروز نماید و از خداوند میخواهم كه مسجد الأقصی را زیر سایه "لا اله الا الله و محمد رسول الله " و جهاد به ما بازگرداند و آیتالله خامنهای در رأس مجموعه آزادكنندگان أقصی باشند.
* در برابر نسیم، بركاتش ودیعة خداست
"عفاف الحكیم "، مسئول انجمنهای زنان حزب الله و رئیس انجمن حمایت از زنان در امور اجتماعی لبنان می گوید: ما در لبنان همیشه منتظر خطابهها و سخنان مقاممعظمرهبری هستیم و از تمام توصیههای ایشان در زمینههای مختلف بهرهمند میشویم، بهویژه در این برهه زمانی حساس كه ما به رهبری مخلص و الهی نیازمندیم كه توانایی راهبری جامعه اسلامی را داشته باشد و به جرأت میتوانم بگویم كه این رهبری در شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای نمایان است؛ شخصیتی كه فرزانگیاش طمأنینه و اعتماد را در وجود هر شخص وفادار به اسلام میكارد.
———-
بدون شك جهتگیریهای استوار و مقاوم مقاممعظمرهبری، تأثیر بزرگی در وجدان مسلمانان، بهویژه میان مردم لبنان دارد و استقامت مردم لبنان در مواجهه با رژیم اسرائیل و استكبار جهانی از بركات رهبری حضرت آیتالله خامنهای است كه از چشمههای حكمت و فرزانگی كه خداوند در وجود ایشان به ودیعه نهاده است، سرچشمه میگیرد.
———-
بنده بهعنوان شركتكننده در همایشهای مختلف و پیگیر دائمی حضور مقام معظم رهبری در مجالس گوناگون و مناسبتهای مختلف، حاضران در این مجالس و همچنین كسانی كه در پی تحكیم وحدت اسلامی و برجستهسازی قضیه فلسطین در سطح جهانی هستند را نسبت به اظهارات قاطع ایشان امیدوار میبینم و آنان نقش آیتالله خامنهای را در جهان اسلام و تصمیمگیری برای قضیه فلسطین برجسته و سرنوشتساز میدانند.
———-
بدون تردید جمهوری اسلامی ایران امروزه در قلب هر مسلمان واقعی دارای جایگاه بلندی است، من در طی مسافرتم به كشورهای اسلامی مختلف میزان علاقه، اثرپذیری و تقدیر دیگران نسبت به رهبری حضرت آیتالله خامنهای را مشاهده كردهام و مسلمانان واقعی میدانند كه تنها راه خلاص آنان از تفرقه، لبیك و تمسك به وحدت اسلامی است كه رهبر معظم انقلاب آن را ندا میدهد و در پی تحكیم آن است و زعامت ایشان به ما قدرت مقاومت در برابر دشمنان را میدهد.
———-
ما افتخار میكنیم كه "جمعیت القرآنالكریم " لبنان جزئی از انجمن قرآنی ایران است و وجود هشت هزار حافظ قرآن كریم در لبنان ـ كه پیش از این بیسابقه بوده است ـ نتیجه تأثیر جمهوری اسلامی ایران و نقش حضرت آیتالله خامنهای در گسترش حضور قرآن در منازل ما و جامعه ماست.