عمل خالص، عملی دانسته شده كه انسان، در آن به امید مدح كسی نباشد و فقط خدا را در نظر داشته و رضای خداوند هدف نهایی او باشد. اگر رضای خدا را به دست بیاوریم، رضایت مردم را نیز خواهیم داشت؛ امّا اگر رضایت مردم را جلب كنیم، معلوم نیست خدا را داشته باشیم.
|
اخلاص در عمل
« وَ أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرُ»؛1
و عملت را خالص گردان پس همانا نقدكننده عمل بیناست.
ریشه اخلاق در جوانمردی و مرّوت است. انسانهای جوانمرد خالص هستند. اگر میخواهیم با خدا به جایی برسیم، باید فتوّت پیشه كنیم و كارها و عبادات را برای او انجام دهیم نه كس دیگری و این كار نیازمند تمرین است.
یكی از راههای دستیابی به اخلاص این است كه هیچ یك از كارهایی را كه برای خدا انجام میدهیم، نزد كسی تعریف نكنیم. عملی كه برای غیر خدا و به امید تمجید و رضایت دیگران انجام میشود، انسان را به جایی نمیرساند. شیوه اهلبیت (علیهم السلام) همینگونه بود. در مورد امام حسین (علیه السلام)روایت است كه بعد از شهادت حضرت، وقتی آمدند بدن مطهّرشان را به خاك بسپارند، دیدند بر دوش مبارك ایشان زخمی است كه با زخم نیزه و شمشیر فرق دارد. امام سجاد(علیه السلام) در مورد این زخم فرمودند: «این آثار كیسهای است كه پدرم شبها به دوش میگرفت و از این خانه به آن خانه میبرد و به فقرا و مستمندان كمك میكرد».
امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز همینگونه بود. داستان مشهور كمك حضرت به آن زن تنها، شاهد این مدّعاست. او، امیرالمؤمنین را نفرین میكرد امّا حضرت، حاضر به معرّفی خود نبود. كارهای نیك را میبایست بین خود و خدا نگه داریم. این تمرین بسیار خوبی برای رسیدن به اخلاص است.
امام صادق(علیه السلام)در تفسیر قول خداوند كه فرمود: «تا بیازماید شما را كه كدام كردار بهتری دارید.»2 فرمود: مقصود از كردار بهتر، عمل بیشتر نیست، بلكه عمل صحیحتر است و درستی كردار ترس از خدا، قصد پاك و كردار نیكوست. سپس فرمود: عمل را تا به آخر پاك و بااخلاص نگه داشتن، از انجام آن سختتر است. كردار پاك آن است كه مقصورد از آن، ستایش احدی جز خداوند نباشد و نه تنها نیّت نیكو از عمل بهتر است؛ بلكه همه عمل، همان نیّت است. سپس قول خداوند را تلاوت و تفسیر نمود كه فرمود: «بگو هركس عمل كند بر آهنگ خود»؛3 یعنی بر نیّت خود.4
پیامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله)به حضرت امیر(علیه السلام) فرمودند: «میخواهی شصت هزار گوسفند به تو بدهم یا شصتهزار دینار یا شصتهزار حكمت؟» حضرت امیر(علیه السلام) فرمودند: «كلام حكیمانه». پیامبر فرمودند: «این شصتهزار را در شش نكته خلاصه میكنم». یكی از آنها این است كه حضرت فرمودند: «یا علی! وقتی مردم به دنبال زیاد عملكردن هستند، تو به دنبال خالص كردن عمل باش». ممكن است فردی چند انبار پنبه داشته باشد، امّا فرد دیگری تنها یك جواهر بسیار قیمتی داشته باشد كه به تمام انبارهای پنبه میارزد. كدام بهتر است؟
گاهی عمل فراوان امّا بیاخلاص، با آتش كوچكی از گناه خاكستر میشود؛ مانند انبارهای پنبه كه با آتش سیگاری میسوزد و نابود میگردد و در یك لحظه تمام سرمایه برباد میرود.
امام صادق(علیه السلام)میفرماید: «در آغاز جوانیام، پدرم امام باقر(علیه السلام)در حال طواف به من برخورد كردند. من خیلی در تلاش و تكاپوی انجام دادن عملی بودم. دست به دوشم نهاد و فرمود: پسرم! خداوند، [عمل] كم خالص را هم میپذیرد».
كلمه «اصابۀ» كه در روایت فوق آمده بود، یعنی عمل بر مبنای صواب. «ثواب» به معنای جزای عمل و «صواب» به معنای خوب بودن عمل است. در این روایت اشاره شد كه خوب بودن عمل، خوف از خدا و انجام آن با نیّت درست و صادق است؛ یعنی انسان مخلص، كار را فقط برای خدا انجام میدهد تا مبادا از چشم خدا بیفتد و همچنین عمل را تا به آخر پاك و با اخلاص نگه میدارد. به عنوان مثال شروع كردن كاری برای امام حسین(علیه السلام)، آسان است؛ امّا باقیبودن بر عمل و خالص كدن آن سختتر است. متأسّفانه ما بسیاری از كارها را به خوبی شروع میكنیم، ولی در ادامه به بیارادگی كشانده میشویم.5
در روایت، عمل خالص، عملی دانسته شده كه انسان، در آن به امید مدح كسی نباشد و فقط خدا را در نظر داشته و رضای خداوند هدف نهایی او باشد. اگر رضای خدا را به دست بیاوریم، رضایت مردم را نیز خواهیم داشت؛ امّا اگر رضایت مردم را جلب كنیم، معلوم نیست خدا را داشته باشیم.
نیّت، برتر از عمل است. آن چیزی كه انگیزه انجام دادن كار میشود و از اهمّیت بسیاری برخوردار است، نیّت است. در دوران دبیرستان، معلّم فارسی به ما میگفت: «نماز بخوانید، فواید بسیاری دارد؛ برای نرمش كمر، خوب است! آیا میدانید در ساعات روز كه غالباً به صورت ایستاده هستیم قد ما كوچك میشود؟ آیا میدانید شب كه میخوابیم، درازتر میشویم؟ چون در روز، برخلاف شب، جاذبه زمین، ما را به سوی خود میكشد و ما كوتاه میشویم. وقتی صبح تا شب ایستادهاید، خون باید به همه جا از جمله مغز برسد. مغز، بیشتر از بخشهای دیگر به خون نیاز دارد. وقتی به سجده میروید، خون به مغز میرسد و انسان سرحال میآید!» آیا این حقیقت نماز است؟ آری، وقتی انسان به سجده میرود، خون به سر میآید؛ ولی نماز بزرگتر از این سخنان و درواقع، دلدادن به خداست. خداوند امر فرموده كه نماز بخوانیم و ما نیز میخوانیم. اگر برای مغز هم مفید باشد، چه بهتر!
در ادامه حدیث فوق كه آمده است: «آگاه باش كه نیّت، خود عمل است»، امام(علیه السلام)نیّت را جزء عمل به شمار میآورند و این نشان دهنده اهمیّت نیّت است. امام علی(علیه السلام) نیز همین دو ركعت نماز صبحی را كه ما میخوانیم، به جا میآورند ولی آن نماز به دنیا و هر آن چه در آن است، میارزد. برای پیروزی اسلام، شمشیرهای بسیاری زده شد؛ امّا پیامبر (صلوات الله علیه و آله) میفرماید:
« ضَرْبَۀُ عَلِیَّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَۀِ الثَّقَلَیْنِ»6
ضربه شمشیر علی در روز خندق، از عباد جنّ و انس بهتر است.
برخی گمان میكنند ضربات آن حضرت بسیار محكم و كاری بوده است كه باعث این سخن شده است؛ امّا آن حضرت نهایت كاری كه كردند، گردن طرف مقابل را زده یا پایش را قطع كردهاند؛ چگونه این از عبادات همه بهتر است؟ درباره انگشتری كه آن حضرت در نماز به فقیر دادند، برخی میگویند: «قیمت این انگشتر، خراج شامات بود؟! امام خمینی (ره) میفرمود: « اصلاً امام علی(علیه السلام)چنین انگشتری را در دست نمیكردند!»7 آیا آن امامی که لباس گران قیمت نمیپوشید، و وقتی میگفتند: چرا؟ میفرمود: «فقیرتر از ما هم هست»، چنین انگشتری در دست میكند؟ راوی میگوید: «من كودك بودم، با پدرم به نماز جمعه رفته بودم. امام علی(علیه السلام) وقتی خطبه نماز را میخواند، مدام دست خود یا لباسش را تكان میداد. گفتم: پدر، چرا آقا این طور میكند؟ گفت: «ایشان همین یك قبا را دارد، صبح آن را شسته و تا این موقع خشك نشده است و آن را باد میزند كه خشك شود». آیا چنین كسی انگشتری در دست میكند كه بهایش به اندازه خراج شامات باشد؟!
بهتر بودن اعمال آن حضرت، به خلوص او برمیگردد. نیّت هیچكس مثل او صادقانه نبوده است. امام سجّاد(علیه السلام) غبطه میخورد و میفرماید: «چه كسی میتواند مانند علی(علیه السلام)عبادت كند؟!» و به سبب نیّت خالص است كه فرمودهاند: «اگر به قدر بال مگسی اشك از چشك كسی برای حسین(علیه السلام) سرازیر شد، خداوند گناهان او را میبخشد حتّی اگر به اندازه كفهای روی آب دریا باشد».
در روایت دیگری آمده است: «گاهی از اوقات، ملائكه عملی را جزء كارهای خوب مینویسند؛ حتّی از آسمان اوّل و دوّم و همه صافیها رد میشود، ناگهان گفته میشود كه آن عمل را برسرش بزنید؛ چون برای من نبوده».
————————-
پی نوشت ها:
1. بحارالأنوار، ج 13، ص 432.
2. ملك (67)، آیه 2.
3. اسراء (17)، آیه 84.
4. الكافی، ج 2، ص 16.
5. برای توضیح بیشتر ر.ك: اهمالكاری.
6. مشارق انوارالیقین، ص 312؛ بحارالأنوار، ج 41، ص 96.
7. «حضرت امیر(ع)… حتّی در بین شیعیان هم مظلوم است … مثلاً میگویند كه انگشترش را كه میخواسته هدیه بدهد به فقیر، قیمتش خراج شامات بوده است! … خیال كردند تعریف حضرت امیر(ع) به این است كه انگشترش چقدر قیمت داشته باشد».
صحیفه امام، ج 20، ص 494؛ به نقل از: امام علی (ع)از دیدگاه امام خمینی ، ص 115 و 116.