از عشق تا طلاق!

مجموعه : داستان
قبل از ازدواج: عزیزم من بی تو میمیرم . تو این یك ساعتی كه نبودی برام یك سال گذشت
دیگه خواهش می كنم تركم نكن

دوران نامزدی: ای تو محبوبترین محبوبها ، ای زیبا ترین موهبت الهی ، ای ادامه حیات من ،نمی دانم اگر فردا تو نباشی " آیا من فردای آن روز را خواهم دید؟

دوران ازدواج: عزیزم شام داریم ؟ یا باید برم از همسایه خوبمان رستوران نوید غذا بخرم ! لباسام رو هم كه نشستی" اشكال نداره اتو شویی هم باید نون بخوره دیگه!

دو سال بعد از ازدواج: خانوم من حوصله مهمونهای شما رو ندارم یعنی از خواهرت با اون شوهر مدعی اش نفرت دارم من میرم خونه مامانم شب هم نمیام!

پنج سال بعد از ازدواج: دیگه از دست تو دیوونه شدم اون از دست پختت كه همش شفته پلو میپزی این هم وضع خونه زندگیمونه همش پای تلفن میشینی با آبجی جونت از مد لباس و كلاسهای لاغری حرف میزنی دیگه طاقت ندارم
هشت سال بعد از ازدواج: طلاق ……..!!!!!