استاد اخلاق ضرورت دارد؟

استادِ اخلاق برای خود معیّن نمایید. جلسه وعظ و خطابه و پند و نصیحت تشکیل دهید. خود روُ نمی توان مهذّب شد… چطور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد لازم است، لکن علوم معنوی و اخلاقی به تعلیم و تعلّم نیاز ندارد؟
 

دلیل ضرورت مراجعه به استاد

رجوع جاهل نادان به عالم و استاد، نکته ای جدی است که همه عقلاء عالم به آن عمل کرده، اعتراف و اذعان دارند. کلام الله مجید به این واقعیت عقل پسندانه نیز ارشاد فرمود: «فَاسئَلوُا أهلَ الذِّکرِ إن کُنتُم لا تَعلَموُنَ»1  اگر نمی دانید از آن ها که یادآوری شده اند بپرسید. در آن کتاب مقدس بیانی از ابراهیم خلیل (سلام الله علیه) دارد که او آذر را امر به تبعیت خویش می کند چرا که عالم است و دیگری جاهل. «یَا أبَتِ إنّی قَد جائنی مِنَ العِلمِ، مَا لَم یَأتِکَ فَاتَّبِعنِی! أهدِکَ صِراَطا سَوِیَّا.»2  ای پدر چون مرا علمی حاصل آمده که تو نداری، پس مرا دنبال کن تا که به راه هموار، تو را رهنمون شوم.

روشن است که تبعیت جاهل از جاهل، عالم از جاهل، و نیز عالم از عالم عقل پسندانه نیست. تنها راه عقل پسندانه ای که نقل آن را نیز تأیید فرموده دنباله روی جاهل از عالم است، که جای گاه استاد تنها به همین مورد بسنده شده است. بی شک، برای خودسازی نفس، انسان نوسفر را چاره ای از وجود استاد نیست.

ضرورت استاد اخلاق

برای بیداری و راه یابی و جهت یابی صحیح اخلاقی نیز استاد لازم است که به شکل عام انسان را راهنمای طریق باشد. درباره نیازمندی به استاد اخلاق و مراجعه به او به بیانی از معلّم اخلاق و عرفان حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بسنده خواهد شد. آن عزیز این گونه فرمود : «استادِ اخلاق برای خود معیّن نمایید. جلسه وعظ و خطابه و پند و نصیحت تشکیل دهید. خود روُ نمی توان مهذّب شد… چطور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد لازم است، لکن علوم معنوی و اخلاقی به تعلیم و تعلّم نیاز ندارد؟ و خودروُ و بدون معلم حاصل می گردد؟ کرارا شنیده ام سیّد جلیلی، معلّم اخلاق شیخ انصاری (رض) بوده است.»3 منظور حضرت امام (ره) از آن سیّد جلیل جناب آیت الله آقا سید علی شوشتری (ره) می باشد.

ضرورت وجودی استاد عرفان

خداوند متعال بندگان خویش را از وجود استاد هرگز محروم نخواهد کرد. چرا که این برخورد با لطف و محبتش به هدایت بندگان سازگاری ندارد. حضرت امام علی (علیه السلام) در هنگام غیبت مقام امامت (علیهم السلام) و دوران فترت، بر این اعتقادند که خداوند متعال بر بندگان خود این مرحمت را داشته که کسانی نقش استادی بندگان او را به دوش گیرند که خود راه را کوبیده و بینا باشند. متن بیان آن سرور عزیز (سلام الله علیه) را به دقّت بنگرید:

«… وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّت آلاؤُهُ فیِ البُرهَهِ بَعدَ البُرهَهِ، وَ فیِ أزمَان الفَتَرَاتِ، عِبَادٌ نَاجَاهُم فیِ فِکرِهِم، وَ کَلَّمَهُم فیِ ذَاتِ عُقُولِهِم، فَاستَصبَحُوا بِنوُرِ یَقظَه فیِ الاَبصَارِ وَ الاَسمَاعِ وَ الأَفئِدَهِ.»4  خداوند که نعمت هایش عزیز است در دورانی پس از دورانی و در ایامی که پیامبر و امامی حضور ندارد پیوسته بندگانی داشته که در فکرشان خداوند را مناجات می کنند و در درون عقلشان با آن ها سخن می گوید. پس آن ها چراغ هدایت را با نور بیداری، در چشم ها، گوش ها و دل ها بر افروخته اند.

«یُذَکَّروُنَ بِأَیَّامِ اللهِ، وَ یُخَوَّفوُنَ مَقَامَهُ، بِمَنزِلَهِ الأدِلَّهِ فِی الفَلَوَاتِ (القلوب)، مَن أخَذَ القَصدَ حَمِدوُا إلَیهِ طَریِقَهُ، وَ بَشَّروُهُ بِالنَّجَاهِ، وَ مَن أخَذَ یَمِینا وَ شِمالا ذَمُّوا إلَیهِ الطَّرِیقَ، وَ حَذرُوهُ مِنَ الهلَکَهِ.»5  آن ها ایام الله را یادآور شده و از مقام خداوندی دیگران را بیم می دهند. این ها به منزله نشانه های روشن خداوند در بیابان ها (در دل ها) هستند که هر که هدف را درست بگیرد راه او را تشویق کرده و نجات را بشارت می دهند. آری، آن که به جادّۀ راست و یا چپ را بگیرد او را به سیر طریقش ملامت کنند و از هلاکت بر حذرش دارند.

آن سرور عزیز در ادامه فرماید: «وَ کَانوُا کَذَلِکَ مَصَابیِحَ تِلکَ الظُّلُمَاتِ، وَ اَدِلَّهِ تِلکَ الشُّبُهَاتِ، وَ اِنَّ لِلِّذِکرِ لاَهلا اَخَذوُهُ مِنَ الدُّنیَا بَدَلا، فَلَم تَشغَلهُم تِجَارَه وَ لا بَیع عَنهُ، یَقطَعوُنَ بِهِ اَیَّامَ الحَیَاهِ، وَ یَهتِفوُنَ بِالزَّوَاجِرِ عَن مَحَارِمِ اللهِ، فِی أسمَاعِ الغَافِلیِنَ، وَ یَامُروُنَ بِالقِسطِ، وَ یَاتَمِروُنَ بِهِ، وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ، وَ یَتَنَاهَونَ عَنهُ، فَکَاَنَّمَا قَطَعوُا الدُّنیَا اِلیَ الآخِرَهِ وَ هُم فیِهَا، فَشَاهَدوُا مَاوَرَاءَ ذَلِکَ، فَکَاَنَّمَا اَطَّلَعوُا غُیوُبَ اَهلَ البَرزَخِ فیِ طوُلِ الاِقَامَهِ فیِهِ، وَ حَقَّقَتِ القِیَامَهُ عَلَیهِم عِدَاتِهَا، فَکَشَفوُا غِطَاءَ ذَلِکَ لاَهلِ الدُّنیَا، حَتَّی کَاَنَّهُم یَرَونَ مَا لا یَرَی النَّاسَ، وَ یَسمَعوُنَ مَا لا یَسمَعوُنَ،…»6  آن ها همیشه این گونه اند که چراغ های آن تاریکی و دلائل آن شبهات اند، و البته برای یاد (او) اهلی است که یاد خدا را به جای دنیا بر گزیده اند. پس تجارت (و خرید) و فروش آن ها را از او غافل نمی کند. با یاد خدا روزگار می گذرانند. غافلان را با هشدار های خود، از کیفر های الهی بیم می دهند. به عدالت فرمان داده و خود عدالت گسترند. از بدی ها نهی می کنند و خود از آن پرهیز می کنند. با آن که در دنیا زندگی می کنند گویا آن را رها کرده و به آخرت پیوسته اند. سرای دیگر را مشاهده کرده و گوئیا از نهان برزخیان و مدت طولانی اقامتشان آگاهی دارند. و گوئیا قیامت وعده های خود را برای آنان تحقق بخشیده است. آنان پرده های (آن جهانی) را برای اهل دنیا کنار زده تا آن جا که گوئیا آن چه را مردم نمی نگرند می بینند و آن چه را مردم نمی شنوند می شنوند…

«… یَعِجوُنَ اِلیَ رَبِّهِم فیِ مَقَاوِمِ نَدَم وَ اعتِراف لَرَایتَ اَعلامَ هُدی وَ مَصَابیِحَ دُجی قَد حَفَّت بِهِمُ المَلائِکَهُ وَ تَنَزَّلَت عَلَیهِمُ السَّکیِنَهُ وَ فُتِحَت عَلَیهِم اَبوَابَ السَّمَاءِ وَ اُعِدَّت لَهُم مَقَاعِدُ الکَرَامَاتِ فیِ مَقَام اطَّلَعَ اللهُ عَلَیهِم فیِهِ, فَرَضِیَ سَعیَهُم وَ حَمِدَ مَقَامَهُم…»7  … گریه در گلویشان شکسته و با ناله و فریاد می گریند و در پیش گاه خداوند خویش به پشیمانی اعتراف می کنند. آن ها نشانه های هدایت، و چراغ های روشنگر تاریکی اند. فرشتگان آن ها را در میان گرفته و آرامش بر آن ها می بارند. درهای آسمان بر رویشان گشوده و مقام ارزش مندی برای آنان آماده کرده اند. مقامی که خداوند با نظر رحمت به آن می نگرد، و از تلاش آن ها خوشنود است، و منزلت آن ها را می ستاید…  

ناگفته نماند که در عرفان و سلوک نقش استاد با دیگر علوم فرقی جدّی دارد.  

———————

پی نوشت ها:

1. سوره مبارکه مریم، آیه شریفه 43.
2. سوره مبارکه نحل، آیه شریفه 42، و نیز سوره مبارکه انبیاء، آیه شریفه 7.
3. رضا مختاری، سیمای فرزانگان، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1366، ج 3، ص 47.
4. امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، خط 222، ص 322 .
5. امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه، دشتی، خط 222، ص 322.
6. امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه، محمد، دشتی، خط 222، ص 323-324.
7. امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه، محمد، دشتی، خط 222، ص324.

پایگاه فرهنگی هنری تکناز