اسم پسر ایرانی ( سری 2)

اسم پسر ایرانی ( سری 2)
اسم پسر ایرانی با حرف د :

داتَه : دادگری، قانون
دادار : دادگر، عادل
دادبان : نگهبان قانون
دادبه : قانون خوب
دادبه : قانون خوب.پسر دادگشنسب كه نامه تنسر را به تازی برگردانده
دادپویه : از شاگردان موبد كیخسرو پور آذركیوان
دادجو : جوینده عدل و داد
دادخواه : خواستار عدل و داد
دادرس : دادرسنده
دادفر : از نام های برگزیده
دادمهر : از نام های برگزیده
دادنام : از نام های برگزیده
دادوَر : دادگر، عادل
دارا : دارنده، نام نهمین پادشاه كیانی
داراب : نام پسر بهمن، هشتمین پادشاه كیانی
داریوش : نام سومین شاهنشاه هخامنشی
داژو : سوخته، داغ
دانا : هوشیار، آگاه
داور : نام موبدی است
دَریز : نام داماد داریوش بزرگ
دَسَم : فرمانده ده تن سرباز
دلاور : دلیر، قهرمان
دماوند : نام سرداری درزمان ساسانیان
دهناد : از نام های برگزیده
دینشاه : یاور و سرور دین
دینیار : یاری دهنده دین
دیهیم : كلاه پادشاهی

اسم پسر ایرانی با حرف ز :

زادان : نام پدر شهریار از زرتشتیان كازرون
زال : نام پدر رستم
زامیاد : نگهبان زمین
زروان : نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
زَریر : دارنده جوشن زرین
زَم : نام یكی از پسران غباد ساسانی
زنگه : از پهلوانان ایرانی در دوره كاووس شاه كیانی
زَهیر : نام یكی از سرداران شاه كیخسرو كیانی
زَواره : پهلوانی ایرانی. نام پسر زال و برادر رستم
زوپیر : یكی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
زیار : نام پدر مردآویچ
زیگ : راه ستاره شناسی

اسم پسر ایرانی با حرف ژ :
ژاماسب : نام شوهر پورچیستا جوانترین دختر اشوزرتشت

 

ژوپین : نام پسر كیكاووس
ژیان : از نام های برگزیده

اسم پسر ایرانی با حرف س :

ساسان : نام پدر بزرگ اردشیر بابكان
سالار : پدر زال، پسر نریمان
سام : بهدینی از خاندان گرشاسب
سامان : نام بزرگ زاده بلخ
سَپْرَنگ : نام پسر سام
سِپنتا : مقدس، ورجاوند
سپند : ورجاوند و مقدس. اسفند
سِپِهر : آسمان
سپهرداد : داده یا آفریده آسمان
سپیدار : درخت بلند و راست
ستایش : خوب گفتن
ستُرگ : قوی هیكل، نیرومند
سرافراز : سربلند، با افتخار
سُرایش : سرودن
سُرخاب : نام پنجمین پادشاه باوندی
سُروش : گوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار
سزاوار : شایسته
سَلم : نام یكی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی
سهراب : تابش سرخ. نام پسر زال
سورن : دلیر و پهلوان ، توانا
سوشیانت : برگزیده دینی
سیامك : نام پسر كیومرس در شاهنامه
سیاوخش : سیاوش، پسر كیكاووس
سیاوش : نام پسر كیكاووس
سیروس : نام كورش به پیكره دیگر
سینا : یكی از نخستین پیروان اشوزرتشت

اسم پسر ایرانی با حرف ف :

فاتك : نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
فراز : بالا، بلندی
فرازمان : از نام های برگزیده
فرازمند : از نام های برگزیده
فرامرز : نام پسر رستم زال
فربُد : نگهبان و نگهدار فر
فربود : راست و درست
فرخ : بزرگی و شوكت. از مفسران اوستا در زمان ساسانی
فرداد : از نام های برگزیده
فردین : پیشرو در دین
فرزاد : از نام های برگزیده
فرزام : از نام های برگزیده
فرزین : از نام های برگزیده
فرشاد : شادبخت و شادمان
فرشوشتر : یكی از وزیران كی گشتاسب
فرشید : نورانی تر
فرمنش : از نام های برگزیده
فرنام : نام یكی از سرداران شاپور
فرنوش : از نام های برگزیده
فرهاد : پیشرو قانون .نام پهلوانی در شاهنامه . نام چند پادشاه اشكانی
فَرََهمند : از نام های برگزیده
فَرهود : از نام های برگزیده
فرهومند : باشكوه و بزرگ
فُرود : نام پسر سیاوش
فْرَََوَرِتیش : نام دومین پادشاه ماد
فَرَوَشی : فَرَوَهَر، نیروی اهورایی
فَرَوَهَر : نیروی اهورایی درون انسان
فریان : خاندانی از دوستان اشو زرتشت
فریبرز : نام پسر كیكاووس
فریدون : از پادشاهان پیشدادی، نجات دهنده قوم آریا
فوكا : نوعی درخت بید
فوگان : نوشیدنی از دانه جو
فولاد : از نام های برگزیده
فیروز : نام هجدهمین پادشاه ساسانی

اسم پسر ایرانی با حرف گ :

گالوس : نام پسر فارناك پادشاه كپاد و كیه و هوتیس
گرامی : ارجمند، مقدم
گرانمایه : پرارزش، پر ارج
گرایش : گرویدن، پیروی
گَرشاسب : در اوستا به چم پهلوان نامی ، همانند رستم شاهنامه
گرگین : نام پهلوان نامی ایران
گژدهم : از جنگجویان و سرداران كیانی و پدر گردآفرید
گژگین : از نام های برگزیده
گشتاسب : نام پنجمین پادشاه كیانی
گشواد : نام پهلوانی در شاهنامه
گوارا : خوش‌آیند، با مزه
گودرز : نام پسر گیو، از پهلوانان نامی لشكر كیكاووس
گیل : گرد و پهلوان
گیو : پهلوان ایرانی

اسم پسر ایرانی با حرف ل :
لهراسب : دارنده اسب تیزرو . پدر گشتاسب

 

اسم پسر ایرانی با حرف م :

 

مازار : یكی از سرداران مادی كورش
مازنه : مازندران در اوستا
مازیار : نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستان
ماكان : نام پسر كاكی یكی از فرمانروایان ایرانی
ماندگار : پایدار، ماندنی
مانوش : نام پسر كی پشین و پدربزرگ لهراسب
مانی : نام پیكر نگار نامی در دوران شاپور
ماهان : نام پسر كیخسرو پسر اردشیر پسر غباد
ماهر : زبر دست
ماهوار : از گوشه‌های موسیقی
ماونداد : نام یكی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
مزدا : دانای بزرگ، پروردگار
مزدك : نام پسر بامداد در دوران ساسانی
مشیا : نام نخستین مرد در اوستا
منوچهر : پهلوان نژاد. نام نیای سیزدهم اشوزرتشت. نام ششمین پادشاه پیشدادی
منوشفر : نام پدر منوچهر شاه پیشدادی
مه زاد : از نام های برگزیده
مِهراب : نام پادشاه كابل و پدر رودابه
مهران : یكی از هفت خاندان نامی دوران ساسانی
مهربان : نگهبان روشنایی و مهر
مهربُرزین : دارنده برترین مهر. نام پسر فرهاد در دوره بهرام پنجم
مهرپرور : از نام های برگزیده
مهرپوی : از نام های برگزیده
مهرپیكر : از نام های برگزیده
مهرجو : از نام های برگزیده
مهرداد : نام چوپانی كه كوروش را پرورش داد
مهرزاد : زاده مهر
مهرگان : جشن ملی ایران
مهرمَس : مهر بزرگ یا بزرگ مهر. نام نیای ششم اردشیر بابكان
مهرنوش : نام یكی از چهار پسران اسفندیار
مهریار : از نام های برگزیده
مِهرین : از نام های برگزیده
مهیار : از نام های برگزیده
مویز : دانه خشك انگور

اسم پسر ایرانی با حرف ن :

 

نارون : نام درختی تنومند
ناشا : دادگر
نامجو : جوینده نام
نامدار : دارنده نام
نامور : از نام های برگزیده
ناوَرز : سرباز دریایی. از نام های دوران هخامنشی
نریمان : دلیر و پهلوان. دارای اندیشه بلند و مردانه
نَستور : نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
نكیسا : نام نوازنده نامی دوران خسرو پرویز
نمایان : آشكار، هویدا
نوبخت : از نام های برگزیده دوران ساسانی
نوبهار : نام نویسنده دساتیر
نوتریكا : نام سومین برادر اشوزرتشت
نوذر : یكی از سه پسران منوچهر
نوش : شهد، عسل ، انگبین
نوش آذر : نام پسر آذرافروز
نوشی : نوشیروان
نوشیروان : انوشیروان. از نام های برگزیده
نوید : مژده شادمانی
نیسان : نی‌زار، محل روییدن نی
نیك پی : خجسته ، خوش قدم
نیكدل : از نام های برگزیده
نیكروز : سعادتمند، خوشبخت
نیكزاد : از نام های برگزیده
نیكنام : نیكونام، خوشنام
نیكو : خوب، زیبا، نیكو كار
نیما : نام یكی از شاعران ایرانی
نیو : پهلوان و دلیر
نیوتیش : نام كوچكترین برادر اشوزرتشت

اسم پسر ایرانی با حرف و :

 

واته : ایزد آب در اوستا
وخش : روشنایی یا رویش. نام چهاردهمین نیای آدرباد مهر اسپند
وخش داد : آفریده روشنایی، نام یكی از سرداران هخامنشی
وخشور : پیام آور
ورجاوند : مقدس و نورانی . از نیاكان شاه بهرام
ورزم : شعله آتش، گرمی آتش
ورساز : جوان آراسته و زیبا
وَرَهرام : نماد پیروزی
وَسپار : بخشنده
وَسنه : نام كوهی در اوستا
وفادار : از نام های برگزیده
وَلخش : بلاش، پادشاه اشكانی
وهامان : نام پدر سلمان فارسی
وَهمنش : خوش منش، نیك منش
وُهومن : ریشه اصلی بهمن امروزی
ویسپرد : از بخش‌های اوستا
ویشتاسب : نخستین پادشاه همزمان با اشوزرتشت

اسم پسر ایرانی با حرف ه :

 

هارپارك : نام وزیر استیاك آخرین پادشاه ماد
هامان : یكی از درباریان خشایار شاه
هامرز : نام سپهسالار خسروپرویز ساسانی
هامون : از نام های ایرانی
هامین : تابستان در اوستا
هاون : گاه بامدادی
هاونی : ایزد نگهبان بامداد
هَخامنش : دوست منش. نام سردودمان هخامنشیان
هَردار : نام هشتمین نیای اشوزرتشت
هُرمز : نام سومین پادشاه ساسانی
هرمزدیار : یار خدا
هُزوارش : شرح و تفسیر
هُژبر : دلیر و نامجو
هَژیر : خوو پسندیده، از پهلوانان دوره كیانی پسر گودرز
همتا : مانند، شریك
همگون : همرنگ، همانند
هنگام : زمان، گاه
هوبَر : دربردارنده نیكی
هوتَخش : سازنده خو. پیشه ور
هوتن : فرماندار ساحلی در روزگار داریوش
هوداد : نیك آفرید
هودین : نام سومین نیای آدرباد مهر اسپنتمان
هور : خورشید
هورا : می صاف و مقدس
هوشنگ : پسر سیامك پسر كیومرس، دومین پادشاه پیشدادی
هوشیدر : از نام های برگزیده
هوكَرپ : واژه ای پهلوی خوش اندام
هوم : گیاه مقدس
هومان : از نام های برگزیده
هومَت : اندیشه نیك
هومن : خوب‌منش
هیمه : نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسی

اسم پسر ایرانی با حرف ی :

یادگار : اثر و نشان كه كسی از خود باقی بگذارد
یزدان داد : موبدی در سده نهم كه در كرمان می‌زیسته
یزدان مهر : از نام های برگزیده
یزدان یار : از نام های برگزیده
یزدانشاه : نام پسر انوشیروان دادگر
یزدگرد : نام پادشاه ساسانی
یَسنا : از بخش‌های اوستا