* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیگه بی تو نمی میرم…
توئم با بی کسیت سر کن
تو حقت بدتر از اینه که دل تنگم بمونی…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفتمش دل می خری؟ پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو تنها بخند! خنده کرد و دل زدستانم ربود. تا به خود بازآمدم، او رفته بود! دل زدستش روی خاک افتاده بود! جای پایش روی دل جامانده بود…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خودت رفتی ولی عشقت نرفته… من عاشق تر شدم هفته به هفته
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از تو دلگیرم…از عاشقی سیرم…درسته بی تو میمیرم…ولی ایندفعه میرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حیف این چشمهام که برای چون توی بی ارزشی اشک ریخت!
و چه ساده دلم که هنوزم دوست داره
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از دست رفیقان عقرب صفت دوستی با مار كبری آرزوست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر کی دلتو شکست صداشو در نیار یه روز دلش می شکنه صداش در میاد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کسی چه می داند شاید، این قدر همدیگر را دوست نمی داشتیم اگر از دور به تماشای روح هم نمی نشستیم . کسی چه می داند اگر آسمان ما را جدا نمی کرد شاید، این قدر به هم نزدیک نبودیم