انحرافات جنسى ، احکام اسلام و راه درمان انحرافات جنسی

حاکم بر نظام آفرینش , انحراف نام دارد.غریزه جنسى که مبدا آفرینش , آن را جهت خیر وکمال و بقاى نسل بشر در وجود انسان به ودیعت نهاده است , ممکن است مورد سؤ استفاده وتجاوز قرار گیرد..خود ارضایى و کام گرفتن از خود, یک نوع انحراف جنسى است که جسم و روان را ضعیف کرده و این نوع شهوترانى با طبیعت آدمى مغایراست .
پـیـدایـش ایـن عـادت شـوم در جـوان , بـیش از هر چیز دیگر, قدرت اراده اش را ضعیف کرده و شخصیتش را تباه خواهد ساخت .جوان منحرف با این کار, موجبات تضعیف قواى ادراکى و عقلى و زمینه پیدایش پیرى زودرس را براى خود فراهم خواهد ساخت .
زمینه ها:
زمینه هاى انحراف جنسى در شرایطى که انسان رشد مى یابد وپابه مرحله بلوغ مى گذارد, فراوان بـوده و ممکن است در دوران زندگى بسیارى ازجوانان پیش آید و شهوت جنسى آنان را تحریک نماید و درنهایت موجبات آلودگى و انحراف آنها را فراهم سازد.
تـخـیـلات تـحریک آمیز جنسى و عوامل محرک محیطى به عنوان زمینه هاى انحرافند, اما عامل سـومـى کـه مـوجب دعوت انسان به سوى انحراف جنسى مى گردد, همان وسوسه هاى شیطانى اسـت کـه درایـن صورت باید از شر وسوسه هاى شیطانى به خداوند پناه برد.
عشق و جوانى :
احـسـاسـات مـحـبت آمیزى که دردوران جوانى رخ مى دهد و تحت عنوان عشق خوانده مى شود, ممکن است مورد سؤ استفاده قرار گرفته و جوان رااز جاده مستقیم کمال , منحرف سازد.
عـشق نوعى کشش وجاذبه اى نیرومند است که بین انسان و یک موجود خارجى , براى رسیدن به یک هدف , ایجاد مى گردد.اگـر مـنـشـا آگـاهـانـه و انـگـیزه الهى داشته باشد, یکى از عالیترین تجلیات روحى انسان و از پرشکوه ترین جلوه هاى آفرینش به شمار مى رود, اما اگرهمین جاذبه عشق تنها ریشه اى غریزى و شـهـوانى داشته باشد و انگیزه شیطانى پیدا کند,ازمظاهر نفس اماره بوده و در این حالت , عقل و ایـمان رادروجود آدمى تضعیف مى کند, بطورى که فرد عاشق , دیوانه وار براى رسیدن به معشوق خـود بـه هـر کـار نـامـشـروعـى دسـت مـى زند تا به کام خودبرسد, حتى اگر در نظر مردم هم رسواییهایى به بار آورد.
پـسـران و دخـتـران جوان باید مراقب این دامهاى خطرناک وگوناگون باشند که با نام دروغین عـشق پاک بر سر راه آنان قرارمى گیرد, دامهایى که پس ازافتادن در آن غالبا رهایى از آن , بسیار دشـوار اسـت و کـفاره لحظه اى غفلت و خوش بینى بیجا و تسلیم شدن در برابر الفاظ ریاکارانه و تـوخـالـى را,گـاهـى در یـک عـمـر هـم نـمى توان پرداخت , بخصوص کسانى که از نظر محبت کـمبودهایى دارند و در محرومیت به سر برده اند, خیلى زود تسلیم این اظهار عشقها و محبتهاى ظاهرى و دروغین شده و به دام افراد منحرف و حرفه اى مى افتند.
اقدام شتاب زده در این باره در ابتداى جوانى , موجبات سرگردانى و رسوایى و بد عاقبتى را براى آنان به بار خواهد آورد.بنابراین , محبت و عشقى مطلوب است که در سایه ایمان به خدا با درنظر گرفتن شرایط مناسب و آمادگى روحى , اقتصادى و شغلى حاصل شود.چـنـیـن انـتـخـابـى براى جوان , قابل اطمینان بوده و مى تواند مقدمه یک زندگى آرام بخش و سعادتمندانه باشد.
در غـیر این صورت , دوستیها و دلبستگیهاى غیرعاقلانه , که تفکرى منطقى به دنبال آن نباشد, با کـمـال تـاسـف مـوجـب ارتباطهاى نامشروع ـبه صورت نامه , تلفن و ملاقات در کوچه و خیابان ـ مـى شود که عشقهاى دروغین و هوسهاى زودگذرى بیش نخواهند بود و نقطه پایانى آن ارضاى کامجوییهاى گناه آلود و بى قید و شرط است و پس از آن با فرونشستن آتش هوس و شهوت از هم جدا شده و بعد از اندکى همه چیز فراموش مى گردد و عشق سوزان مبدل به حالت پشیمانى و غم و انـدوه و بـى آبـرویـى و رسـوایى و سردرگمى در آغاز زندگى خواهد شد و این خود اختلالها و ناسازگاریهاى مراحل بعدى زندگى را به دنبال خواهد داشت .
مـیـدان نـدادن بـه عقل و بازگذاردن عرصه شهوت , چشم و گوش انسان را کور و کر مى کند, بـطـورى کـه عـواقب وخیم و خطرناک آن را تنها پس ازارتکاب عمل مى فهمد, زیرا قبل از عمل , رسوایى کار ناپیدا و پوشیده است .