جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آنها، بحران اقتصادی و تورم و درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول و رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد. جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایهداری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایهداری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقهٔ حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقهٔ حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا خطر انقلاب را برطرف کرده و بتواند انقلاب روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهمکوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹ میزان بیکاری به درجهای بیسابقه رسید. اشتهای استعماری قدرتهای بزرگ سرمایهداری و رقابتهایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند.
دو اتفاق مهم آتش اولیه جنگ جهانی دوم را برافروخت، حمله ژاپن به چین (ژوئیه ۱۹۳۷)و اشغال لهستان توسط آلمان (سپتامبر ۱۹۳۹). کشورهای درگیر جنگ جهانی دوم دو گروه بودند که به نام متفقین و متحدین شناخته میشوند و ارتش سرخ نیروی مجهزی بود که توسط بلشویکها طی جنگ داخلی روسیه در ۱۹۱۸ به وجود آمده و سازماندهی شد. این نیروی نظامی در اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۲۲ استقرار یافت. "سرخ" به جاری شدن خون طبقه کارگر در مبارزه با نظام سرمایه داری اشاره دارد.
در ژوئن ۱۹۴۱ و در بین جنگ جهانی دوم بود که حزب کمونیست شوروی ۹۵ هزار تن را بسیج کرد، در ۱۹۴۳ این حزب ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن عضو داشت و تقریباً همین تعداد در سازمان جوانان بودند که در جبههها فعالیت داشتند. حزب کمونیست در مناطق اشغال شده توسط آلمانها هم نیروهای پارتیزان را سازماندهی کرد. تعداد پارتیزانها یک میلیون نفر بود که از ۱۰۰۰ واحد مخفی متشکل شده بودند. ارتش سرخ در نهایت با فداکاریهای اعضای آن بر نیروهای آلمان که در خاک شوروی بودند پیروز شد و موقعیت ویژهای را در جهان برای شوروی فراهم کرد.