جهاد دارای مراتب و انواعی است که می توان گفت جهاد به سه نوع است كه ابتدا جهاد با مال، سپس جهاد با جان و در نهایت جهاد با زبان آمده است .
|
واژه «جهاد» از ریشه «جهد»گرفته شده كه به معنای كوشش آمده است.
واژه جهاد مفهومی وسیع تر از «قتال» دارد و مصداق آن منحصر در مبارزة نظامی نیست. «قتال» مصداقش تنها مبارزه و رویارویی نظامی است. كه فقط با جان تحقق می یابد. اما جهاد هم می تواند با جان و هم با مال و هم با امور دیگر باشد. «اَلّذینَ آمَنوُا وَ هَاجَروُا وَ جَاهَدوا فِی سَبیلِ اللهِ بِأَموَالِهِم وَأَنفُسهم …»1 ؛ كسانی كه ایمان آورده اند و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند.
اما واژه «مجاهده» چون نظیر قتال از باب مفاعله است، در جایی به كار می رود كه انسانی دیگر، یا گروهی در مقابل گروه دیگر تلاش و كوشش نمایند، زحمت بكشند و نیرو و انرژی صرف كنند؛ یعنی صحنه ای است كه دو یا چند نفر در مقابل هم و بر ضد یكدیگر فعالیت می كنند.
اما اگر انسان به تنهایی و بدون آن كه به دیگران كاری داشته باشد، تلاش كند و صرف نیرو نماید، چه در راه علم و چه در راه عمل، نام این كار «اجتهاد» است. اجتهاد مصطلح نیز كه ما در باب مسائل فقهی داریم و در آن جا واژه «مجتهد» را به كار می بریم، در واقع كاربرد این اصطلاح در بعد تلاش علمی است. البته در فقه اهل تسنن بحث اجتهاد به رأی نیز مطرح است.
اما اگر مجاهده در میدان نظامی به كار برده شود، در این صورت معنای آن با قتال مساوی خواهد بود.
ولی هنگامی كه جهاد با نفس مطرح می شود نوعی دوگانگی و رویارویی بین عقل و نفس یا خدا و نفس در نظر گرفته می شود. «اَعدی عَدُوِّكَ نَفسُكَ الَّتِی مِن جَنبك» دشمن ترین دشمن تو نفس تو است که در بین دو چهلوی تو قرار دارد. توجه باشد که درجهاد اصغر نبرد با دشمن بیرونی است ولی در جهاد اكبر نبرد با دشمن درونی است.
جهاد و مراتب آن
جهاد در قرآن گاه با مال و گاه با جان مطرح شده است. «یا ایها الذین امنوا هل ادلكم علی تجاره تنجیكم من عذاب الیم. تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خیر لكم ان كنتم تعلمون»2 نكته تفسیری این است كه در تمامی مواردی كه كلماتی از ریشه جهاد در قرآن به كار رفته و بحث جهاد با مال و جان مطرح شده همیشه بذل مال بر جان و (انفس) مقدم داشته شده است.3
گذشته از این كه تدارك عقبه جنگ با مال تأمین می شود. اما این روزها جهاد اقتصادی به شكل دیگری مطرح شده كه دیگر آن در حد یك برخورد تاكتیكی نیست بلكه به عنوان یك راه برد استراتژیك به حساب می آید. از این جهت است كه می فرماید: «انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالكم و انفسكم فی سبیل الله.»4 سبك بار و گران بار، بسیج شوید و با مال و جان در راه خدا جهاد كنید! در چنین موقعیت است كه باید فقرا شكیبائی كرده، ثروتمندان فقیر نوازی كنند، و دولت اسلامی با برخوردی جدی دنبال حل مشكلات اقتصادی باشد.
از همه گذشته امروزه فضای باز هسته ای نیز دیگر مشكل جهانیان امروز ما است.
امام علی (علیه السلام) خود راه و مسیر را به جانب عرصه و ساحت دیگری باز فرموده و آن جهاد به زبان است. آن بزرگ فرمود: «والله الله فی الجهاد بأموالكم و انفسكم و السنتكم فی سبیل الله،»5 و خدا را خدا را در مورد جهاد در راه خدا با دارایی و جان ها و زبان ها یتان در راه خدا در نظر داشته باشید. این جا اشاره به جهاد در برابر تهاجم فرهنگی است كه دشمن سعی بر زدودن باورها و ارزش های پاك اسلامی دینی ما كرده تا كه روح و روان و ذهن جوانان ما را آشفته و مملو از تزریقات بیمارگونه خویش كند. پیش از این ها در دوره های گذشته نیز این سبك حملات بر جامعه اسلامی معمول بوده لیكن امروزه مسئله را سخت پیچیده تر، و وسیع تر از گذشته كرده اند.
تهاجم و شبیخون فرهنگی، امروزه از تهاجم و شبیخون نظامی اقتصادی كاربردی بیشتر و مؤثرتر دارد. ترویج و نشر شبهات، تضعیف ایمان، القاء وسوسه انگیز شایعه ها، از جمله ابزارهای به كار گرفته شده در این طرح است. به واقع آن ایمان مردم بود كه بر دشمنان كمر بسته غالب آمد. جوانان برای رسیدن به فوز شهادت چه گریه ها كه نكردند و چه سر و دست ها كه نشكستند! بخش مهم آن نهضت فرهنگی را قلم و بیان حضرت امام (سلام الله علیه) خود عهده دار شده بود. او با تمام دارائی و جان و ایمان مرد و زن این مرز و بوم و فراتر از آن سخن می گفت. سخنش از دل برآمده و لاجرم بر دل ها می نشست. البته قلم ها و قدم های دیگران نیز كه شاگردان آن رادمرد بزرگ بودند جای قدردانی و قدرشناسی دارد.
جهاد فرهنگی
جهاد فرهنگی جهاد در برابر دشمنانی است كه باورها و ارزش های ما را هدف گرفته اند و در این راستا از روش ها و تاكتیك های شیطانی مختلفی استفاده می¬كنند كه از جمله آن ها القاء شبهات برای ایجاد تزلزل فكری – عقیدتی است. نكته این جا است كه شبهات اصول پایه ای افكار انسانی را هدف می گیرد كه جمله ای از آن از قرار زیر است:
همه چیز مشكوك
از جمله شبهاتی كه القا می شود یكی این است كه اصولا پیدایش یقین برای بشر محال است؛ به راستی اگر پیدایش یقین محال و همه چیز برای انسان مشكوك باشد، آیا باز هم می توان روحیه شهادت طلبی و شوق لقای الهی را در افراد انتظار داشت؟
بی حساب نیست كه در اولین صفحه قرآن، از نفی هر گونه شك و تردید نسبت به قرآن، و یقین، آن هم یقین به امر غیبی و جهان نادیده سخن به میان آمده است:
«ذلك الكتاب لاریب فیه هدی للمتقین، الذین یؤمنون بالغیب…» این كتابی است كه در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است؛ آنان كه به غیبت ایمان می آورند…
دین و قرائت های مختلف
از جمله این فعالیت ها، ترویج نظریاتی است كه اساس دین و ایمان و مسائل اسلامی را متزلزل می سازد. قرائت های مختلف از دین و قبض و بسط تئوریك شریعت، برداشت هایی كه ما و شما تا به حال از كتاب و سنت و منابع اسلامی داشته ایم تابع شرایط و ذهنیت هایی خاص بوده و اكنون با تغییر آن شرایط و ذهنیت ها دیگر نمی توان برداشت های سابق را پذیرفت و باید برداشت ها و قرائت های نو و تازه ای از دین و قرآن و سنت را حاكم كنیم و بپذیریم. اصولا برداشت از دین آزاد است و هر كس حق دارد برداشت خود را از دین داشته باشد و نمی توان و نباید حق فهم دین و تبیین احكام و تفسیر قرآن و احادیث را به فقها و مجتهدان منحصر دانست. نتیجه چنین تفكری این خواهد بود كه هر روز، هر كسی هر چه از دین برداشت كرده و هر چه فهمید دینش همان باشد و واقعیتی فراتر از نیست.
پاسخ این كه در زندگی مسائل مختلفی باعث شده تغییرات متعددی در مسائل و احكام فقهی پیدا شود و هیچ كس منكر چنین چیزی نیست. سخن در كلیت و تعمیم این تغییر است. از نظر منطقی، با ذكر چند مصداق و شاهد جزئی، نمی توان حكم كلی و عمومی داد و آن را صادر كرد.
بحث تغییر و تحول و به عبارت دقیق تر، امكان تغییر و تحول تنها در دایره ظنیات دین و فقه مطرح است و قطعیات آن ها را شامل نمی شود. اگر اصرار و تأكید كردید كه هیچ معرفتی ثابت نیست و هر معرفتی در معرض تغییر است. پس بر مبنای این نظریه خود این قاعده نیز باید رد شود.
مرکب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است
گو این که واژه جهاد بیش از هرچه جهاد مسلحانه را به ذهن متبادر می سازد، لیکن آن چه در این فراز از بحث قابل تأمل است این است که جهاد دارای مراتب و انواعی است که می توان گفت جهاد به سه نوع است كه ابتدا جهاد با مال، سپس جهاد با جان و در نهایت جهاد با زبان آمده است . شاید وجه این ترتیب این باشد كه اگر فقط با بذل مال خطر دشمن دفع می شود جانتان را به خطر نیندازد. اما اگر مبارزه با مال كارساز نبود آن گاه باید سلاح بردارید و آماده جان فشانی شوید و به جهاد با جان اقدام كنید. با این همه، ممكن است در میدان ها و شرایطی، نه مال و نه جان كارآیی نداشته باشد و خطر دشمن را دفع نكند و لازم باشد كه با زبان و قلم وارد عرصه شوید و از دین و اسلام دفاع كنید. از همین جا می توان پی برد كه چرا ائمه اطهار (علیهم السلام) فرموده اند: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» مرکب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است.
—————–
پی نوشت ها:
1. سوره مباركه توبه، آیه شریفه 20.
2. سوره مباركه صف، آیه شریفه 10-11.
3. محمد تقی مصباح، پیام مولا؛ از بستر شهادت، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1385، ص 243.
4. سوره مباركه توبه، آیه شریفه 41.
5. امام علی، نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 47.
6. سوره مباركه بقره، آیه شریفه 2 و 3.
حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی