«نیما حسنینسب» منتقد سینما، مدیر سایت سینمای ما و مجری مراسم افتتاحیه فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» در نامهای به اظهارات «هدیه تهرانی» در رسانهها پاسخ داد.
در بخشی از این نامه خطاب به این بازیگر سینما آمده است: «قصه نیامدن شما به مراسم فرش قرمز فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» با عذرخواهی من از حاضران تمام شد. خوشبختانه عدم حضورتان لطمهای به جذابیت و گرمای مراسم نزد و بعد از توضیح و پوزشخواهی من – جز یک نفر – کسی سراغی هم ازتان نگرفت و اعتراضی نکرد. موضوعی که بهانه این چند خط شد، نقل قولی بود که از شما در رسانهها منتشر شد و در آن گفته بودید: «مردم خود بهتر میدانند که من معمولا در چنین برنامههایی که با سروصدا و تشریفات خاص همچون پیادهشدن از لیموزین و راهرفتن بر روی فرش قرمز و … باشد، حاضر نمیشوم و اصولا این حضور را به دلیل عدم تناسب با شرایط جامعه جایز نمیدانم». خانم تهرانی؛ مردمی که ادعا کردید بهتر میدانند، این روزها خیلی آسان به اینترنت دسترسی دارند و با یک جستجوی ساده در گوگل و سایتهای دیگر میتوانند عکسهای شما را با ژستهای عجیب در مراسمهای مشابه جشنوارههای درجه دوی غربی مثل سن سباستین ببینند. آن عکسها و آن جشنواره که یادتان هست؟ همین مردم حتماً قضاوت خواهند کرد که این تصاویر و این ژستهای جلوی دوربین عکاسان جهانی با شرایط فرهنگی جامعه ایران که شما در آنجا نمایندگیاش میکردید تناسبی دارد یا نه؟ اعتراف میکنم که از هوش و درایت شما بعید میدانستم که در توضیح و توجیه عدم حضورتان در یک مراسم افتتاحیه داخلی برای مردم سینمادوست و علاقمند چنین استدلال کنید که: «اصولا این حضور را به دلیل عدم تناسب با شرایط جامعه جایز نمیدانم». چگونه است که آن شکل حضور در آن فستیوالهای خارجی را جایز میدانید و این یکی را نه؟ واقعاً اگر آن همه تلاش و تکاپو برای رساندن فیلم بهمن قبادی به فستیوال کن (یادتان که هست؟) نتیجه میداد، از لیموزین و فرش قرمز و مراسم آنجا هم همینطور دوری میکردید؟! یا اگر همراه با سازنده «شیرین» پایتان به فستیوالهای ریز و درشت جهانی میرسید، باز هم به عدم تناسب فرهنگی و این جور چیزها فکر میکردید؟! در ادامه این نامه آمده است: «خانم تهرانی؛ متاسفم که تمام تلاشهای ده سالهتان برای راه رفتن روی فرش قرمزهای جشنوارههای فرنگی بینتیجه ماند. کاش لااقل به حرمت کشورتان، مردمی که دوستتان دارند و کسانی که با احترام و اشتیاق زیر پای بازیگر هنرمند کشورشان فرش قرمز پهن کرده بودند، این چند جمله را نمیگفتید. شاید آنوقت عدم حضورتان در مراسم کمتر آزاردهنده و توهینآمیز جلوه میکرد. شاید آن وقت کمتر کسی به فکرش میرسید ازتان بپرسد در شرایط ملتهب سال گذشته چطور آن همه وقت و انرژی و هزینه را صرف پرتجملترین و گرانترین نمایشگاه هنرهای تجسمی ایران کردید و منابع مالی آن همه تجمل و تفنن برای مکاشفه در باب قطرات آب و باران را چگونه تامین کردید؟! واقعاً برپایی نمایشگاه بزرگ عکسهای طبیعت در آن روزهای عجیب با «شرایط جامعه» تناسب داشت که حالا در مقابل یک افتتاحیه کوچک اما پر احترام برای هنرمندان و سینماگران خوب ایرانی دم از عدم تناسب با شرایط جامعه میزنید؟ … اجازه بدهید این حکایت را بگذارید و بگذاریم برای وقت دیگر. در بخش دیگر نامه حسنینسب آمده است: … اما اینکه گفتهاید "به هیچ عنوان و به هیچ کس قول شرکت در مراسم را ندادم " توهینی آشکار به آنهاییست که حضور شما را از قول خودتان به سایت «سینمای ما» و خود من خبر دادند. آقای جمال ساداتیان، تهیهکننده، و آقای علی تیموری، دستیار و برنامهریز «هفت دقیقه تا پاییز» که زحمت دعوت از عوامل و جمعکردنشان در روز مراسم برعهده ایشان بود، قول و وعده حضورتان را به ما اعلام کردند و ما هم در سایت خبرش را دادیم. نه من و نه هیچ کدام از همکاران سایت سینمای ما در این دعوت و خبررسانی دخالتی نداشتیم و همه چیز را به عهدهی تهیهکننده و برنامهریز فیلم گذاشیم. تکذیب شما اتهام مستقیم دروغگویی به نزدیکترین همکارانتان در فیلم است که لابد خودشان اگر صلاح بدانند پاسخ خواهند داد. فقط ایکاش علی تیموری عزیز متن آخرین اساماس شما را که نیم ساعت پیش از شروع مراسم فرستادید، نگه داشته باشد!