بگذار تا بگریم و بارانی ات كنم مانند قبل دچار پشیمانی ات كنم
خاتون قصه ی شب بگذار ازاین به بعد در لابه لای غزلهام زندانی ات كنم
خاتون بیا و بهانه نكن این راه دور را می خواهم از انار و عشق مهمانی ات كنم
دیگر نپرس و نگو چرا گفته ام بیا اصلاَ به این دلیل كه طوفانی ات كنم
شعرم تمام شد حالا تو حرف بزن كه من گوش به نغمه های خراسانی ات كنم