یكی از قشنگترین و فراموش نشدنیترین خاطرات من از دوران كودكیام، رفتن به كنار رودخانه و نشستن در حاشیه آن بود. در آنجا از سكوت و آرامش لذت میبردم، جریان آب را تماشا میكردم، به صدای آواز مستانه پرندگان گوش میسپردم و با خش خش برگهای درختان هم آوا میشدم. درختان خیزران را میدیدم كه زیر فشار باد خم میشدند و بعد با قدرت تمام به سر جای اول خود باز میگشتند و دوباره صاف میشدند. هر وقت به یاد توانایی خم و راست شدن درختان خیزران میافتم، واژه مقاومت در ذهنم نقش میبندد. این واژه در معنای انسانی، توانایی تحمل ضربهها، غصهها و مشكلاتی است كه احساساتمان را محدود میكنند. آیا تا به حال عصبانی شدهاید؟ آیا تا به حال احساس كردهاید كه به نقطه انفجار رسیدهاید؟ اگر چنین است، یعنی خوشبختانه از سانحهای جان سالم به در بردهاید كه توانایی شرح آن را دارید. زندگی، آمیزهای از اوقات تلخ و شیرین است. پس دفعه دیگر كه یكی از آن لحظاتی را تجربه كردید كه شما را به مرز انفجار میرسانند، به آرامی خم شوید ولی نشكنید! نگذارید آن لحظات توانتان را تحلیل ببرند. با امید به فردایی بهتر و شرایطی بهتر، در مییابید كه برای هر مشكلی، راهحلی وجود دارد. هر وقت شرایط زندگی دشوار میشود، از خود مقاومت نشان دهید. مانند درخت خیزران، در طوفانها خم شوید، ولی نشكنید.