مردم زنوز آذربایجان، شهری در نزدیكی مرند آئین های جالبی برای نوروز دارند.
چند روز به عید مانده افرادی از سایر جاها به زنوز می آیند و به در خانه ها می روند و با آواز خوانی آمدن عید را نوید می دهند كه به این افراد «سایاچی» می گویند.
این افراد به در هر خانه ای كه می روند صاحب خانه به فراخور حالش هدیه ای كه عبارت از پول نقد یا محصولاتش مثل سیب، پنیر، تخم مرغ و غیره می دهند.
اعتقاد بر این است كه باید «سایاچی» را كه نوید دهنده بهار و عید و شادی است راضی از در خانه بدرقه كنند.
خانم های خانه دار خانه تكانی می كنند و تمام فرش ها و رخت ها را می شویند، خانه ها را رنگ می كنند چند روز به عید مانده همه جا بوی تازگی و طراوت می دهد و راه رفتن در كوچه ها خیلی دلچسب است.
خرید عید را آخرین دوشنبه سال كه به روز بازار معروف است انجام می دهند.
علاوه بر خرید ملزومات خانه مانند شیرینی، آجیل، لباس و غیره پدربزرگ ها دست نوه های كوچك خود و پدرها دست بچه های كوچك خود را گرفته به بازار می برند و برایشان خرید می كنند و این یكی از بهترین روزهای بچه ها است كه در آینده وقتی بزرگ می شوند جزو خاطرات شیرین شان محسوب می شود.
غروب آخرین سه شنبه سال كه همان شب چهارشنبه باشد (چر شنبه آخشامی) بچه ها و جوانان هیزمهایی را كه قبلاً آماده كرده اند در پشت بامها و حیاط خانه ها یا كوچه ها آتش می زنند و از روی آتش می پرند و آوازهایی مثل سرخی تو از من زردی من به تو (سارولوغوم گتسین سنه قیرمیزیلیغین گلسین منه) می خوانند.
بعد از مراسم چهارشنبه سوری به خانه ها می روند و بعد از صرف شام مراسم (باجالوق) یا (شال سالاماغ) شروع می شود كه تا انتهای شب ادامه می یابد .
این مراسم به این قرار است بچه ها به پشت بام خانه ها می روند و دستمال یا كیسه ای را كه به یك طناب بلند بسته اند و آن را شال هم می گویند و در توی دستمال سنگریزه وجود دارد.
از پشت بام به پائین می اندازند و طناب را تكان می دهند تا دستمال به شیشه پنجره برخورد كند و صاحب خانه متوجه بشود و «باجالوق» بدهد كه برای باجالوق پول نقد یا تخم مرغ رنگی یا آجیل به دستمال می بندند.
در حین انجام این مراسم اتفاقات شیرینی رخ می دهد مثلاً صاحبخانه اگر آدم شوخ طبعی باشد لحظاتی را سر به سر بچه ها می گذارد .
اگر در خانه دختر بچه كوچكی داشته باشند می آورند و وانمود می كنند كه به شال بسته اند یا شال را مدتی نگه می دارند.
و می گویند اگر خودت را معرفی نكنی شال را ول نمی كنیم چون شیرینی این كار در پنهان ماندن طرف است (در قدیم كه پشت بام خانه ها دارای سوراخی بودند كه جهت تهویه هوای خانه تعبیه شده بودند و «باجا» نامیده می شدند.
شال هم از این سوراخ ها به داخل خانه انداخته می شد ولی الان دیگر از باجاها اثری نمانده است.
اسم رسم «باجالوق» هم از همین «باجاها» گرفته شده است )
الآن بچه های كوچك كه نمی توانند به پشت بامها راه پیدا كنند زنگ در خانه ها را می زنند و «باجالوق» می خواهند.
یكی از رسمهای دیگر كلید انداختن ( كلید سالماق ) یا «فالگوش» ایستادن است كه نیت می كنند و مخفیانه پشت پنجره كسی می ایستند زیر پایشان كلیدی قرار می دهند و به حرفهایی كه داخل خانه زده می شود گوش فرا می دهند.
و از حرف های شنیده شده اتفاقات سال جدید را پیش بینی می كنند و نیت خود را تعبیر می كنند چون ساكنین خانه احتمال این را می دهند كه شاید كسی فالگوش ایستاده باشد سعی می كنند كه حرف های نیك بزنند.
صبح چهارشنبه مردم زودتر از روزهای پیش از خواب بیدار می شوند و به كنار رودخانه، نهرها و جوی ها می روند و بعد از شستن دست و صورتشان سه بار از روی آب جاری می پرند و اصطلاحاتی مثل «آتیل ماتیل چرشنبه/ بختیم آچیل چرشنبه» را زمزمه می كنند .
و اعتقاد بر این است كه با پریدن از روی آب در این صبح تمام بیماریها و پلیدی ها به آب ریخته می شود و آب جاری آنها را از بلایا دور می كند و در سال جدید انسان سالم و تندرست می شود.
رسم است پسرهایی كه نامزد دارند همین طور پدرها و برادر هایی كه دخترشان و خواهرشان در خانه بخت است هدیه ای را كه به «بایرام پایی» معروف است به خانه نامزد، دختر و خواهر خود بفرستند كه «بایرام پایی» .
معمولاً عبارت است از پارچه یا لباس برای زن، پیراهن برای شوهرش، جوراب و تخم مرغ رنگی برای بچه ها، یك دیس پلو شب عید، شیرینی و آجیل و غیره كه در یك سینی بزرگ قرار می دهند.
و سینی را در بقچه سفید رنگ گلدوزی شده قرار می دهند و پسر جوان خانواده روی سر گذاشته و به خانه خواهر یا عمه می برد البته برای تازه عروس علاوه بر داماد اقوام نزدیك و دوستان نزدیك هم «پای» ( هدیه ) می فرستند.
البته «بایرام پایی» تازه عروس ها رنگین تر از بقیه است و معمولاً علاوه بر اقلام یاد شده شامل طلاجات و غیره هم می شود كه به وضع مالی داماد بستگی دارد «بایرام پایی» را شب عید یا شب چهارشنبه می برند.
مردم زنوز در بعداز ظهرآخرین روز سال بر مزار درگذشتگان خود در قبرستانها حاضر می شوند و بعد از خواندن فاتحه و یاد كردن عزیزان در خاك خفته شان حلوا و خرما و اخیراً كیك و كلوچه پخش می كنند.
البته حلوا مشتری فراوان دارد چون خیلی خوشمزه است و آن را به مقدار زیاد در داخل یك قرص نان لواش می گذارند و تا می كنند و در سینی بزرگ می چینند و به گورستان می آورند.
شب عید بعد از صرف شام كه معمولاً قورمه سبزی خوشمزه ای است و به «پلو شب عید» معروف است به خانه كسانی كه در طول سال كسی را از دست داده اند می روند و با این كار سعی می كنند بستگان شخص درگذشته احساس تنهایی نكنند.
اهالی زنوز برای شب عید احترام ویژه ای قائل هستند و تا آنجا كه مقدور است سعی می شود این شب با شكوه و با شادی هر چه بیشتری سپری شود و تا آنجا كه ممكن است تلاش می شود در این شب همه اهل خانواده دور هم و كنار هم باشند.
صبح اولین روز عید اهالی هر محله در مسجد مركزی محله جمع می شوند و دسته جمعی به مساجد محلات دیگر می روند و به كسانی از محلات دیگر كه عزیزی را در سال پیش از دست داده و عزادار بوده اند .
عید را تبریك می گویند در بین راه اهالی محله ای با محله دیگر با هم روبرو می شوند و عید را به همدیگر تبریك می گویند این كار یكی از رسم های پسندیده نوروز است كه تقریباً همه اهالی در همین نیمروز همدیگر را ملاقات می كنند و سال جدید را به هم تبریك می گویند و یك فضای متحدانه ای را به نمایش می گذارند.
اهالی بعد از سر زدن به مساجد همه محلات به مسجد محله خود مراجعه می كنند و به وسع خود مبلغی را جهت اداره و هزینه های مسجد در سال جدید می پردازند و برای مسجد، خادم كه مجاور نامیده می شود تعیین می نمایند و بعد هركس به خانه خود می رود و بعد از آن دید و بازدیدها شروع می شود.
در جریان دید و بازدیدها بزرگترها به بچه ها عیدی می دهند كه به تركی «بایراملوق» گفته می شود.
در برخی مناطق به عید نوروز عید علی (ع) نیز گفته می شود چرا كه در این روز امام اول شیعیان مسئولیت خلافت مسلمین را به عهده گرفته است و نیز بر اساس روایتی دیگر در همین روز حضرت محمد(ص)، امیرمؤمنان را در غدیر خم به جانشینی خود برگزید.
از چیزهایی كه در سفره هفت سین می گذارند می توان از سمنو نام برد. سمنو تنها به معنای سرسبزی و طراوت نیست بلكه به معنای بركت نیز می باشد. سمنو به عنوان لذیذترین غذا در عید نوروز می باشد و بعد از طبخ، آن را در میان خویشاوندان و همسایه ها تقسیم می كنند.
از قبیل ، هفت سین و دعا و دید و بازدید و نظافت و غیره .
ولی آنچه كه یك ویژگی منحصر به فرد به این مراسم در خراسان بخشیده وجود مقدس و پربركت حرم مطهر امام هشتم در این خطه است و همه ساله میلیون ها زائر مشتاق به هنگام تجدید سال در حرم امام رضا(ع) حاضر می شوند. صدای آشنای نقاره خوانها كه در لحظه تحویل سال در نقاره ها می دمند با این مكان گره خورده است.
از دیگر رسوم مردم خراسان این است كه در هنگام تحویل سال عده ای عسل به دهان می گذارند تا طی سال هم اعتدال مزاج پیدا كنند و هم اخلاق خوش و شیرین داشته باشند.
در خانواده های خراسانی خصوصاً در روستاها رسم است كه دو سه روز قبل از تحویل سال مقدار زیادی نان خانگی می پزند تا نان مورد احتیاج اهل خانه در سیزده روز اول سال از بازار خریده نشود.
در روز سیزده بدر مردم ناهار را در صحرا صرف می كنند و آنچه آجیل و شیرینی از ایام عید باقی مانده است در آن روز به مصرف می رسانند.
بدین ترتیب نوروز یكی از غنی ترین زمینه های فولكلور ایران بوده است كه به آن غنا و پرو بال پر وسعتی بخشیده است.
در حقیقت این ریشه ها و ارزش های زیبای مردمان گوشه كنار ایران بوده است كه نوروز را با رنگ هایی متنوع و به یاد ماندنی در خاطره فرهنگ این سرزمین برای همیشه زنده نگه داشته است.
روزنامه ایران
پایگاه فرهنگی هنری تکناز