تصادف نفرین شده
کویان هونجیان در سال ۲۰۰۰و زمانی که تنها ۳سال داشت تصادف وحشتناکی در محل زندگی خود کرد. پزشکان برای نجات جان این دختر، مجبور شدند هر دو پای او را به طور کامل قطع کنند. پدر و مادر فقیر این دختر که در منطقه ژوانگژای چین زندگی میکنند اما نمیتوانستند هزینه خرید یک پروتز مدرن را بپردازند. با وجود فقر اما این دختر ۳ساله تسلیم حادثهای که برایش پیش آمده بود نشد و نیمی از یک توپ بسکتبال و دو دسته چوبی تبدیل به پروتز این دختر شدند.
کویان هونجیان با همین توپ بسکتبال با دوستانش بازی کرد،به مدرسه رفت و کارهای روزانهاش را انجام داد. زندگی سخت و عجیب او خیلی زود از او یک چهره مشهور ساخت و پس از مدتی عکسهایش از روستای دورافتاده محل زندگیاش به به رسانههای جهان رسید و باعث تعجب و درس گرفتن آدمهای سالمی شد که هر روز بخت بد خودشان را نفرین میکردند!
با انتشار عکسهای این دختر و پس از ۵سال زندگی او با نیمه یک توپ بسکتبال مقامهای دولت چین به فکر افتادند تا پروتز مدرن او را فراهم کنند. این دختر پس از مدتی به مرکز تحقیقات توانبخشی پکن رفت و پس از چندین ماه بستری شدن و تمرین توانست به پاهای مصنوعی ویژه خود عادت کند. با وجود این کویان هونجیان هنوز میگوید آن توپ بسکتبال و دستههای چوبی را به پروتز مدرنش ترجیح میدهد.
۲هزار متر شنا در روز
کویان هونجیان اما از همان زمان یک رؤیای مهم داشت: شرکت در مسابقات پارالمپیک. او که رشته ورزشی مورد علاقهاش شنا بود هر روز برای دیدن تمرینهای شنا به استخری در نزدیکی محل زندگیاش میرفت. پس از مدتی او با یک مربی شنای ویژه معلولان به نام ژانگ هونجو آشنا شد. این مربی در مرحله اول با وجود اصرارهای کویان قبول نمیکرد که به این دختر آموزش شنا دهد.
به نظر این مربی نداشتن هر دو پا، هیچ امیدی را برای موفق شدن این دختر در رشته شنا باقی نمیگذاشت چون او نمیتوانست تعادل خود را در داخل آب حفظ کند. کویان هونجیان اما باز هم به جای ناامید شدن برای موفقیت در رشته شنا تمرینهای سختش را شروع کرد و ۲هزار متر شنا در روز را در برنامهاش قرار داد. خیلی زود ژانگ هونجو،فهمید با ورزشکاری متفاوت سر و کار دارد که با اراده آهنیناش میتواند هر مشکلی را از سر راه بردارد.
مربیهای چینی خیلی رک و صریح به او گفتند که رسیدن به رؤیای شرکت در مسابقات المپیک برای او سختتر از هر آدمی خواهد بود. تمرینهای سخت هر روز و هر روز برای او تکرار میشدند اما کسی نمیتوانست خستگی را در چهره این دختر ببیند.