روزانه موارد زیادی از وقایع عجیب در جهان رخ میدهد كه با بررسی مجموعهای از آنها میتوان به نتایج خارقالعاده و البته جذابی دست یافت. این نتایج ما را به عالم ناشناختهها رهنمود میكند تا ببینیم دنیا فقط همان كه ما حس میكنیم نیست. اگر آمادهاید برای قدم گذاشتن به جهان ناشناخته با ما همراه باشید.
تصویر روح در برفك تلویزیون
در اواسط دهه 1980 محققی به نام <كلاس اسچربر> یكی از كانالهای برفكی تلویزیون را انتخاب نمود و دوربین فیلمبرداری را جلوی آن گذاشت و به ضبط برفكها پرداخت. پس از ضبط، تصاویر برفكی را در ویدئو گذاشت و تماشا كرد. خیلی عجیب بود، در تصاویر برفكی تصاویری از دخترش <كارین> كه به تازگی فوت كرده بود، به صورتی مهآلود ضبط شده بود. تصاویر، مثل ابر به تدریج ظاهر میشدند. او توانست علاوه بر دخترش سایر اعضای خانوادهاش را هم ببیند.
اگرچه چنین رویدادی عجیب و تا حدی باورنكردنی به نظر میرسید ولی این تجربه تنها گزارش ارائه شده درباره مواردی از این دست نیست. در ادامه به چند مورد دیگر اشاره خواهیم كرد.
ارتباط روحی مادر و پسر
<گریس> و پسرش <باب> با كدهای مورس آشنایی داشتند. در جنگ جهانی اول، باب به فرانسه منتقل و از مادرش دور شد. یك بار گریس در حال خواندن نامه پسرش متوجه شد كه بیسیم، پیغامی را میرساند. پیغام از طرف باب بود: <مادر… من زنده هستم و دوستت دارم. من و سایر پسران نزدیك لنز هستیم. اگر پیغام را گرفتی به دیگران هم بگو. ما حالمان خوب است. مادر این روش ارتباط خیلی سخت است. حسابی گیج شدهام. باب.>
آیا ارتباط باب و مادرش ارتباطی روحی بود؟ چطور آنها توانسته بودند بدین شكل با هم ارتباط داشته باشند؟
نوار خالی كاست
<كارول> رژیم لاغری داشت. به همراه رژیم غذایی، نوار كاستی را هم گوش میداد یك طرف نوار خالی بود. یكبار برای آن كه قسمت ضبط شده را بشنود طرف خالی نوار را گذاشت تا صداهای محیط اطراف را ضبط كند. بعد از آن كه چند دقیقهای از ضبط صداها گذشت نوار را از اول گذاشت تا ببیند چه چیزی ضبط كرده است. صدایی عجیب و غریب به گوشش رسید. خیلی برایش عجیب بود. مجددا به ضبط صدا مشغول شد و گوش داد صدایی میگفت:<من دوستت دارم! آیا تو هم مرا دوست داری؟> این اولین تجریه كارول در زمینه پدیده صدای الكترونیكی بود.
پیغام هوشیاری
در سال < 1915دیوید ویلسون>، اپراتور آماتور بیسیم و اهل لندن، وسیلهای ساخت كه نسبت به تاثیرات الكترونیكی بسیار حساس بود. این دستگاه به یك گالوانومتر متصل بود كه حضور و میزان جریان الكتریكی را ثبت میكرد. ویلسون حركات گالوانومتر را ثبت مینمود. در دهم ژوئن 1915 گالوانومتر حدود هشت دقیقه به صورت پیوسته حركت میكرد. كلیه حركات گالوانومتر ثبت شد. ویلسون آن حركات را به كدهای مورس ترجمه نمود. حركات گالوانومتر پیغامی را میرساند: <مشكلی بزرگ، پیغام هوشیاری، روز پنجم، ساعت شش عصر>
ممكن است كه این پیغام برای ما مفهوم خاصی نداشته باشد ولی شاید برای دیوید ویلسون حاوی پیام بسیار مهمی بوده، خصوصا اینكه از طریق یك گالوانومتر برای او ارسال شده است.
یك تجربه در آزمایشگاه
<دیویدس> برای اولین بار در آگوست 2001 ساعت 9:30 دقیقه به ضبط صدا مشغول شد. چیز خاصی ضبط نكرده بود. مجددا ساعت 11:30 دقیقه به ضبط صدا مشغول شد، هنگام ضبط صدا سوالی را پشت سر هم تكرار میكرد: <آیا كسی هست كه دوست داشته باشد با من صحبت كند؟> هنگامی كه به صداهای ضبط شده گوش داد، صدایی شنید كه میگفت: <آیا كسی پاسخ میدهد؟> مو به تنش راست شده بود. مجددا ساعت 5:15 دقیقه به ضبط صدا پرداخت. هنگامی كه صداهای ضبط شده را گوش میداد صدایی میگفت: <وقت ندارم.>
انجمن آمریكایی و پدیده صدای الكترونیكی
در سال < 1982سارا استپ> در آمریكا انجمن EVP را برای كارهای تحقیقاتی در زمینه صدای الكترونیكی تاسیس نمود. وی با انتشار كتاب <صداهایی از ابدیت> كار خود را آغاز كرد. تیم تحقیقاتی استپ پس از خواندن این كتاب مصمم شد هر روز راس ساعت و به مدت زمان معینی به ضبط صداها بپردازد و سپس صداهای ضبط شده را با هدفون گوش دهد. دو روز اول هیچ صدای خاصی ضبط نشده بود. روز سوم، شنبه بود و كار ضبط شروع شد. آنها پس از آن كه با هدفون به صداهای ضبط شده گوش دادند متوجه شدند صدایی ضعیف به گوش میرسد: <كریستالها كمكم كنید.> لحظهای فراموش نشدنی بود. بارها و بارها صدا را گوش دادند.
سارا استپ حدود یك هفته به مدت پنج دقیقه به ضبط صدا مشغول بود. بارها و بارها سوالی را تكرار میكرد و از موجودات روحی و ارواح میخواست پاسخ بدهند ولی زمانی كه مجددا به صداهای ضبط شده گوش میداد هیچ صدایی جز صدای خودش نمیشنید. روز ششم كه حسابی خسته شده بود، تصمیم گرفت روال عادی كار را تغییر دهد و از ارواح چنین خواست: <خواهش میكنم از دنیایتان چیزی بگویید.> این بار زمانی كه به صداهای ضبط شده گوش میداد صدایی به گوشش رسید: <زیبا.>
سارا استپ كار تحقیق و بررسی در زمینه پدیده صدای الكترونیكی را متوقف نكرد. او تئوریها و نظریههایی در این زمینه ارائه داده است. او پیامهای دریافتی را دستهبندی و گروهبندی كرده است. پیامهای گروه A یا كلاس A، پیامهایی هستند كه به راحتی و سادگی از طریق بلندگوی سیستم صوتی شنیده میشوند و قابل درك و فهم هستند. این دسته صداها در آستانه شنوایی انسان قرار دارند و میتوان صداها را بدون استفاده از تجهیزات خاصی به وضوح شنید. پیامهای گروه B یا كلاس B پیامهایی هستند كه از طریق بلندگوی سیستم صوتی شنیده میشوند ولی واضح، كامل و قابل درك نیستند و برخی كلمات آنها قابل تشخیص نیست.
پیام گروه C یا كلاس C، پیامهایی هستند كه از طریق هدفون شنیده میشوند و درك و فهم آنها مشكل است. تعداد زیادی از این پیام ها در حالت عادی قابل تشخیص نیستند و فركانس آنها عموما در آستانه شنوایی انسان قرار ندارد.استپ، هر پیامی را با توجه به ویژگیهایش در یكی از سه كلاس A یا B یا C قرار میدهد.
در ماه می سال < 2000تام> و <لیزا باتلر> در امور تحقیقاتی به سارا استپ ملحق شدند. این دو نفر حدود 14 سال در این زمینه تحقیق و بررسی نمودهاند. تام، مهندس الكترونیك است و لیزا سابقه طولانی در متافیزیك دارد و هر دو نفر در رشته روانشناسی مدرك لیسانس دارند.
در حال حاضر این انجمن در تحقیقات خود از دستگاههای الكترونیكی بسیار مجهزی استفاده میكند. برخی از دستگاهها تنها به همین منظور طراحی و ساخته شدهاند.
خبری از انجمن آمریكایی EVPانجمن آمریكای EVP
از روز سوم تا ششم ماه ژوئن 2004 كنفرانسی در زمینه EVP برگزار میكند. این كنفرانس سه روزه با هدف آشنا كردن عموم مردم با پدیده صدای الكترونیكی و ICT و ارائه آخرین گزارشات و دستاوردهای تحقیقاتی در این زمینه برگزار میشود كه شامل سخنرانی، ارائه مقاله، كارگاههای آموزشی و آشنایی با محققان و موسسات مرتبط با EVP میشود. در سایت انجمن، برنامه دقیق كنفرانس و نشستهای مربوط به آن به همراه فرمهای ثبتنام و سایر اطلاعات موجود است.
آزمایشات و یافتههای جدید
اخیرا محققی اسكاتلندی به نام <الكساندر مك رایی> دست به تحقیقاتی در این زمینه زد و به نكات تازهای دست یافت:
_ جنس صداهایی كه به گوش میرسید كاملا معلوم بود. حتی سن صاحبان صدا هم قابل تشخیص بود. اغلب آنها، نام شخص آزمایش كننده را میدانستند و به سوالات جواب میدادند.
از آن جایی كه نوار ضبط شده یا تصاویر گرفته شده باید بارها و بارها پخش شود، بهتر است مدت زمان ضبط بین سه تا پنج دقیقه باشد.
_ اگر در زمان ضبط صدا، صدایی مثل هواكش و یا هر نویز (صدای اضافی) دیگری در محیط پخش شود عموما نتایج بهتری در بر خواهد داشت.
_ در زمان ضبط بهتر است شخص آزمایش كننده برای برقراری ارتباط بهتر، مكررا سوالی را بپرسد، در این صورت تا پنجاه درصد به پیشرفت كار خود كمك كرده است.
محققان دیگری هم در زمینه پدیده صدای الكترونیكی به تحقیق پرداختهاند و به یافتههای جدیدی دست یافتهاند:
_ اكثر پیامهای دریافت شده مربوط به روزهای بارانی، برفی و یا در طول شب بودهاند تا در روزهای آفتابی و صاف.
_ پیامهای دریافت شده به نوعی با شخصی كه در حال ضبط صوت یا تصویر است در ارتباط است.
_ گاهی مشاهده شده دو نفر در دو مكان مختلف یك پیام مشابه دریافت كردهاند. البته این حالت به ندرت اتفاق میافتد و زیاد معمول و متداول نیست.
_ اغلب پیامها به شكل معكوس ضبط شدهاند؛ یعنی زمانی كه نوار ضبط شده در سیستم صوتی به عقب زده میشود كلمات و لغات قابل فهم و درك میشوند، گویا ارواح كلمات را بر عكس ادا میكنند. در این صورت با استفاده از نرمافزارهای كامپیوتری میتوان صدای ضبط شده را در جهت معكوس پخش كرد و شنید. برخی معتقدند كسانی كه از مشكلات روحی رنج میبرند یا دچار مشكلات ذهنی و عاطفی هستند اصلا نباید دست به تجربه كردن این پدیده بزنند.
پدیدههای صدا و تصویر الكترونیكی
<پدیده صوتی> شكل جدیدی از ارتباط ارواح است. در این ارتباط از دستگاههای الكترونیكی استفاده میشود. <پدیده صوتی> میتواند به صورت صوتی یا به صورت تصویری باشد. صداهای غیرمتعارف و یا تصاویر غیرمتعارف از طریق تجهیزات صوتی و تصویری ضبط میشوند كه با اصول و قواعد شناخته شده فیزیك قابل توجیه و تفسیر نیستند. در بسیاری از تجارب گزارش شده، شخصی كه به كار ضبط صدا یا تصویر مشغول بوده، خیلی ساده و راحت با ارواح ارتباطی دو طرفه و متقابل را تجربه و گاهی حتی خیلی راحت با آنها صحبت كرده است.
با پیشرفت تكنولوژی و اختراع وسایلی مثل تلویزیون، رادیو، تلفن و… ارتباط با ارواح هم شكلهای تازهتری به خود گرفته و اصطلاحات جدیدی هم میان محققان برای اینگونه پدیدهها و ارتباطات فوقالعاده به وجود آمده است. به ارواح موجود در تصاویر یا فیلمهای ضبط شده كه در حالت عادی دیده نمیشوند اصطلاحا ICT میگویند…
راه به ناشناختهها
در سراسر دنیا در مورد پدیده صدای الكترونیكی نظریات و تئوریهای مختلفی وجود دارد و همه محققان در جستجوی دستیافتن و رسیدن به علت وجودی این پدیده هستند. گروهی معتقدند پس از مرگ، انسان به جهان دیگر و یا سطوح دیگری از هستی میرود و این پیامها از طرف همان كسانی است كه زمانی در میان ما و در این جهان زندگی میكردهاند. البته گاهی مشاهده شده پیامها از طرف كسانی ارسال شده كه هماكنون هم در میان ما زندگی میكنند.
سالها پیش یعنی در سال 1966، پژوهشگری اعتقاد داشت این صداها میتواند بر اثر <تكانههای الكترونیكی> ارسال شده از ذهن ناخودآگاه تجربهكنندگان به وجود آید. در آن سالها، امكان چنین چیزی را ضعیف میدانستند زیرا تصور میكردند ذهن نمیتواند چنین علایمی ارسال نماید. البته امروزه قدرت تاثیرگذاری ذهن بر ماده بر همگان روشن شده است و بین بسیاری از فرآیندهای ذهنی و فعالیتهای بدنی ارتباطهایی وجود دارد. مثلا بسیاری از مردم هنگامی كه بدون صدا پیش خود مطالعه میكنند لبهایشان میجنبد و چنان حركتی در حنجره ایجاد میشود كه بسیاری از پزشكان به بیمارانی كه حنجرهشان را عمل كردهاند، توصیه میكنند اصلا مطالعه نكنند تا آسیبی به حنجرهشان نرسد.
تحقیقات نشان داده اگر دستگاه ضبط صوت درون یك حصار حفاظتی قرار گیرد یا داخل یك اتاق خالی از انسان گذاشته شود، ولو این كه نوار در حال حركت باشد هیچ صدایی روی آن ضبط نخواهد شد. این محققان معتقدند باید در مجاورت دستگاه ضبط حتما انسان حضور داشته باشد. گروهی دیگر اعتقاد دارند شخص دیگری از فاصله دور به صورت تلهپاتی و با استفاده از نیروی ذهن خود این كار را انجام میدهد. به طور كلی تحقیقات در مورد این پدیده و سایر پدیدهها در حال انجام است و كماكان ادامه دارد. در كتاب پدیدههای انرژیزایی و ردیابی نشانههای روحزایی در اینباره آمده است: < گرچه ما با موضوعاتی سروكار داریم كه تا به حال به خوبی تفسیر نشدهاند ولی در آینده امید حل معماهایی درباره آنها وجود دارد… امروزه موضوعات تازهای با عناوین ناشناخته در مسایل اعجابانگیز فیزیك و بیولوژی مطرح شده است كه از آنچه ساحران قدیمی به آن میاندیشیدند بسیار عجیبتر و اعجاب برانگیزترند.>
پینوشت: پدیدههای انرژیزایی و ردیابی نشانههای روحزایی
منابع: ماهنامه .Fate مارس 2004
روح و دانشجدید، پروفسور آیزنك، براود و دكتر واتسن پدیدههای