مناجات شب قدر

مجموعه : فرهنگ و هنر
مناجات شب قدر
 
ای خدا ای فاتح هر مشكلم
وی همه آرامش جان و دلم

بشنو از دل راز یك بی آبرو
ده مجال گفتگویم ، گفتگو

در شب احیا به تو رو كرده ‏ام
خویش را با توبه همسو كرده ‏ام

گرچه عمری با گنه بنشسته‏ ام
گرچه قلب صاحبم بشكسته ‏ام

صبر كن ، از كیفر من بر حذر
تا كنم در خویش تجدید نظر

بهر تو خود را مهیا می ‏كنم
توبه را در خویش احیا می‏ كنم

هر كه باید رفت چون فرزند نوح
توبه باید ، توبه از نوع نصوح

چون كه امشب با منیبین زیستم
راضی از عمر گذشته نیستم

بر تو عمری بد گمانی داشتم
بهر شیطان آشنائی داشتم

چون بگیرم آینه در دست خویش
فاش بینم ، فاش ، روی پست خویش

گرچه دل بد كرده تكفیرش مكن
بنده ‏ات برگشته تحقیرش مكن

هركه بر حال خراب خود رسید
پیش از مردن حساب خود رسید

هر كه گیرد آینه در پیش رو
كرده‏ های خویش بیند مو به مو

خویش را بیند كه خود با خود چه كرد
تا بداند سخت باید توبه كرد

باید از بگذشته ‏ها عبرت گرفت
دست را بر زانوی همت گرفت

حال باید وادی تحلیف رفت
یا علی گفت و سوی تكلیف رفت

سخت باید نفس را بشكست و ماند
عهد و پیمان با شهیدان بست و ماند

هم چنان بار شهیدان مبین
مانده انبان یتیمان بر زمین

راه ما راه شهیدان خداست
كیست پرسد ای خدا مهدی كجاست

گرچه دل شرمنده است از روی تو
ای خدا با مهدی آمد سوی تو

نیستم اینك از الطافت خدا
سینه ‏ای دارم شبستان خدا

یا حلیم امشب كه من سرگشته‏ ام
یا علی گویان سویت بر گشته ام