آرش نوذری متولد 1349 در كرمان است. وی دارای مدرك كارشناسی نمایش از دانشگاه آزاد تهران (دانشكده هنر) است و فعالیت نمایشیاش را از سال 1370 به صورت حرفهای شروع كرد و از سال 1372 با مجموعه 39 وارد عرصه تلویزیون شد. مصاحبه زیر گفتگوی كوتاهی با وی است كه در ذیل میخوانید:
چطور وارد عرصه بازیگری شدید؟
نوذری: به این اعتقاد دارم كه هیچ چیز تصادفی نیست. یكی از عواملی كه باعث شد من وارد این عرصه شوم این بود كه از بچگی با سینما بزرگ شده بودم چون پدرم در شهرستان در سینما كار میكرد.
از چه زمانی وارد عرصه سینما شدید؟
نوذری: اولین كارم «نجات یافتگان» به كارگردانی آقای ملاقلیپور بود بعد از آن نیز فیلم «كمكم كن» و…را بازی كردم.
از كارهای تلویزیونیتان بگویید.
نوذری: پسران عاقل، سفر به چزابه، عید آن سالها، وكیل محله، رانت خوار كوچك و…
به كدام یك از كارهایی كه انجام دادهاید بیشتر علاقهمندید؟
نوذری: سریال سفر به چزابه را خیلی دوست دارم چرا كه من در زندگی هر چه دارم از این سریال است دوست داشتم در زندگی كاری انجام دهم كه دینم را نسبت به بچههای جبهه ادا كنم و به همین دلیل در این سریال ایفای نقش كردم.
آیا تاكنون تله فیلم هم كار كردهاید؟
نوذری: بله؛ گنج، لبخند پهلوان، پیوند، گردنبند و…
آیا فیلم یا سریالی در حال پخش و یا اكران دارید؟
نوذری: بله؛ سریال شیخ بهایی و چشم بلبلی از گروه كودك شبكه دوم سیما كه هم اكنون در حال پخش است كه همسرم كارگردان كار و من مشاور ایشان هستم.
در چه سالی ازدواج كردید؟
نوذری: در آخرین روز سال 75 و حاصل این ازدواج یك دختر 9 ساله به نام تابان است.
آیا با مرحوم منوچهر نوذری نسبتی دارید؟
نوذری: نه، هیچ نسبتی با ایشان ندارم ولی به شدت ایشان را دوست داشتم و دارم.
چه مشكلاتی در جامعه وجود دارد كه شما خواستار حل آنها هستید؟
نوذری: فرهنگ. فرهنگ قابل تزریق نیست و باید ذره ذره به وجود بیاید. نهایت فرهنگ، انسانیت است. احترام به اندیشه و كردار صحیح انسانها نسبت به همدیگر یعنی كامل شدن انسانها، این آرزوی همه ماست. خیلیها اعتقاد دارند كه پول، قدرت و…انسان را كامل میكنند ولی چیزی كه انسان را به تعالی میرساند فرهنگ است.
وحرف پایانی
نوذری: سال جدید را به همه هموطنانم تبریك میگویم و آرزوی سالی پر از خیر و بركت و شادكامی برای مردم دارم.
در ادامه با همسر آقای نوذری هم گفتگویی داشتیم كه خواندنش را به شما توصیه میكنیم.
لطفا خودتان را معرفی كنید.
زاهدبیگی: فروزان زاهد بیگی متولد تهران هستم و مدرك كارشناسی نمایش از دانشگاه آزاد اسلامی تهران (دانشگاه هنر) دارم و همان جا هم با آقای نوذری آشنا شدم.
فعالیت هنریتان را از چه زمانی شروع كردید؟
زاهدبیگی: بچه كه بودم در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در رشته طراحی و عروسكی قبول شدم از همان دوران نیز با كانون پرورش فكری كودكان همكاری كردم. تا سال 71 نیز به عنوان گوینده عروسك و عروسكگردان كار میكردم.
به چه علت برای كودكان كار میكنید؟
زاهدبیگی: فكر میكنم تخیل خیلی بالایی از كودكی همراهمان است و وقتی هم بزرگ میشویم این كودكی از ما جدا نمیشود. در كارهایی كه برای بچهها انجام میدهیم و با حرفهایی كه به آنها میزنیم متوجه میشویم كه بچهها خیلی راحت آنها را قبول میكنند. دروغ برای آنها غریبه است، قهر جایگاهی ندارد، همه دنیا را میتوان به آنها فروخت و از آنها خرید، صداقت در آنها موج میزند و…
بازیگری سختتر است یا عروسكگردانی؟
زاهدبیگی: عروسكگردانی؛ چون با یك واسطه با بچهها حرف میزنی و تمام چیزها مثل خنده، گریه و شادی را به وسیله عروسك باید منتقل كنی.
بهترین جایزهای كه تاكنون گرفتهاید چه بوده؟
زاهدبیگی: چهار سال مداوم برای شبكه جامجم كار میكردم و جایزه بهترین گوینده را از این شبكه گرفتم.
چرا بچهها با عروسك راحتتر از اطرافیان ارتباط برقرار میكنند؟
زاهدبیگی: عروسك برای بچهها یك موجود تخیلی است.
با آن حرف میزنند، درد دل میكنند، انس میگیرند و فكر میكنند كه جزئی از وجودشان است. عروسك برایشان اخم نمیكند، در برابر برخورد؛ بازخوردی از طرف عروسك صورت نمیگیرد و خیلی راحت با عروسك رابطه برقرار میكنند اما خیلی وقتها با بزرگترها و اطرافیان مشكل دارند چون در برابر عمل كودك، عكسالعملی از طرف بزرگترها صورت میگیرد.
چه توصیهای به خانوادهها و زوجهای جوان دارید؟
زاهدبیگی: به كسانی كه میخواهند زندگی تشكیل بدهند میگویم كه باید وضعیت نسبی را انتخاب كنند اگر ما اخلاقمان را بشناسیم و هویتمان را بدانیم ارتباطهایمان در زندگی خیلی متعادل خواهد شد.
وحرف آخر.
زاهدبیگی: از كودكیمان فاصله نگیریم تا بتوانیم صداقت و روراستی ای كه در بچهها وجود دارد را همیشه در زندگیمان سرلوحه قرار دهیم.
مجله خانواده سبز