1. قدیس هیپولیتوس: با اسب بدنش را به دو نیم کردند
قدیسی به نام هیپولیتوس در اصل «شهیدنمایی» متعلق به قرن سوم در روم بود. اسم او
در «افسانه طلایی» مطرح شد؛ طبق این افسانه او سربازی بود که در شکنجه کردن
و آزار و اذیت قدیس لاورنس شرکت داشت، اما بعدها به خاطر همین قدیس دین خود ر
ا تغییر داده و به مسیحیت گروید. به همین خاطر او را محکوم کرده و بدنش را به اسبها
بسته و با کشیدن به کمک اسبها بدنش را تکه تکه کردند
روز عید او: 13 آگوست (30 آگوست در شرق)
2. قدیس ایگناتیوس از آنتیوچ: او را محکوم کرده که در کلوسئوم توسط شیرها خورده
شود.
ایگناتیوس از آنتیوچ مشهور به تئوفوروس که در زبان یونانی به معنی «خدمتکار
خداوند» میباشد به احتمال زیاد مرید و پیرو سنت جان نویسنده انجیل بوده است او
موفق به کسب کردن مقام اسقفی آنتیوچ شد و به مدت چهل سال این مقام را حفظ کرد.
در عین حال هم به هر طریقی سعی میکرد خودش را به عنوان یک کشیش و روحانی
نمونه به اثبات برساند و بالاخره زمان حکومت تراژان امپراطور قانونی وضع کرد که
طی آن افراد مسیحی اگر به طور رسمی گزارش میشد، به مرگ محکوم میشدند. البته
امپراطور مرد رئوفی بود، منتها به خاطر قدرشناسیاش به خدایان غیرمسیحی که
پیروزیهایش در داسیانس و سیتیانس را مدیون آنها میدانست، اجازه مرگ مسیحیانی که
که به طور آشکارا به الوهیت این خداها اعتراف نمیکردند را صادر میکرد.
طبق این افسانه تراژان دستور مرگ ایگنیاتوس را صادر کرد. بنابراین او دستگیر و به
روم فرستاده شد؛ در آنجا هم کلوسئوم را پر از حیوانات وحشی کرده بودند. او در
20 دسامبر روز آخر بازیها و قبل از اینکه نامه امپراطور به مامور اجرایی برسد، به
کلوسئوم رسید و با دستور مامور اجرایی زندانبان با عجله به کلوسئوم رفته و شیرهای
درنده را آزاد کرد، این حیوانات هم بلافاصله ایگنیاتوس را دریده و کشتند.
روز عید او: 1 فوریه
3. سنت لاورنس: او را به سیخ کشیده و زنده زنده کباب کردند
سنت لاورنس یکی از هفت خادم مشهور کلیساهای قرون اولیه مسیحیت بود. 6 خادم
دیگر همه توسط امپراطور والریان در 16 آگوست 258 دستگیر و به کام مرگ فرستاده
شده بودند. در آن زمان هم سرکوب و فشار بر روی مسیحیان خیلی شدید بود، تعداد
زیادی از آنها یا به روم فرار کرده و یا مرده بودند.
بایگانها و کتابدارها تصور میکردند که لاورنس لیست تمام اعضای کلیسا و نیز جایگاه
تمام گنجینههای پنهانی افسانه طلایی متعلق به واتیکان را میداند. سربازان امپراطور
والریان او را دستگیر کرده و بهش گفتند که تمام ثروت کلیسا را رو کند! و به او فقط دو
روز مهلت دادند تا تمام گنجها را به ساختمان امپراطوری بیاورد. لاورنس هم تمام
مسیحیان مریض، یتیم و یا معلول را در روز موعد نظر جمع کرده و به کاخ امپراطوری
برد و به امپراطور که مات و مبهوت مانده بود گفت: «اینها گنجینههای کلیسا هستند»
طبق این روایت برای تلافی این گستاخی لاورنس را به سیخ کشیده و در مکان باسیلیکا
دی سان لورنزو در روم به آرامی روی آتش کباب کردند، به این امید که شاید او به
طور علنی از مذهبش دست کشیده و اسامی مسیحیان ثروتمند را فاش کند. به خاطر این
اتفاق اغلب برای زنده کردن یاد و خاطره لاورنس و یادآوری رفتار فاجعه آمیزی که بر
او گذشت از نماد سیخ کباب پزی استفاده میکنند.
اگرچه در واقع سر قدیسن لاورنس را از بدنش جدا کردند و او کباب نشد، اما به هر
جهت افسانههای مربوط به پخته شدن قوی تر از واقعیت امر بود. به همین خاطر سنت
لاورنس را فرشته حامی غذاها میدانند. داستان مشهور دیگری هم هست که میگوید
لاورنس در آرزوی این بود که مسیحیت را در بهشت به آغوش بگیرد و به خاطر همین
از درد ناشی از سوختگی گله نمیکرد و انقدر شجاعت داشت که به مامورین میگفت:
«من را برگردانید، این سمتم خوب پخت!!»
شجاعت و بزرگی سنت لاورنس و بسیاری از مسیحیان دیگر باعث شد ارزش و منزلت
مذهب مسیحیت در روم زیاد شده و بعداز مرگ لاورنس عده بسیار زیادی به مسیحیت
گرویدند.
روز عید او: 10 آگوست
4. قدیس بارتولومئو: زنده زنده پوستش را کندند.
یکی از حواریون مسیح، بارتولومئو را بیشتر با نام ناتانائیل حواری مسیح میشناسند.
البته شهرت او کمتر با فعالیتهای او به عنوان یک حواری ارتباط دارد و بیشتر این
شهرت به به انجیل جان که در مورد اولین ملاقات ناتانائیل با مسیح است مربوط میشود.
بعد از رستاخیز مسیح میگفتند که او قبلا در هند و ارمنستان سخنرانی کرده بوده و در
روایاتی هم گفته شده که به خاطر امتناع کردن از پرستش خدایان او را زنده زنده پوست
کنده و سر و ته به صلیب کشیدند. این نوع شکنجه باعث شد او را به عنوان قدیس
حامی دباغان برگزینند
میکل آنژ هم در نقاشی «داوری واپسین» قدیس بارتولومئو را با پوستهای آویزان شده
از بازوهایش نشان داده است