پدرام نامجو: صدای حقیقت در بازار فریب

پدرام نامجو: صدای حقیقت در بازار فریب

در روزگاری که ظاهر، مهم‌تر از جوهر شده و فیلترها جای آینه‌ها را گرفته‌اند، طبیعی‌ست که صدای حقیقت، برای بسیاری ناخوشایند باشد. این‌که چرا من، پدرام نامجو، در دل برخی پزشکان زیبایی و مربیان فیک جایی ندارم، نه به خاطر تندی کلامم است، نه به خاطر مخالفت کور، بلکه به خاطر گفتن واقعیت‌هایی‌ست که خیلی‌ها ترجیح می‌دهند پنهان بماند؛ واقعیت‌هایی که پرده از دکان‌هایی می‌زنند که به جای بالا بردن اعتماد به نفس مردم، جیب‌شان را خالی می‌کنند.

وقتی آمپول جای عرق کردن را می‌گیرد

متأسفانه امروز، بسیاری از پزشکان زیبایی به جای درمان واقعی، نسخه‌های فوری برای لاغری می‌پیچند. آمپول‌هایی معرفی می‌شود که در بهترین حالت، بدن را دچار سردرگمی می‌کنند و در بدترین حالت، سلامتی را از ریشه می‌زنند. اما آنچه دردناک‌تر است، نه فقط خود این آمپول‌ها، بلکه باور ساده‌لوحانه‌ای‌ست که مردم به آن‌ها دارند. مردم گمان می‌کنند یک تزریق می‌تواند جای ماه‌ها تمرین، تغذیه اصولی و تغییر سبک زندگی را بگیرد. و این همان فریب بزرگی‌ست که من سال‌هاست در برابرش ایستاده‌ام.

منفور شدن، به قیمت گفتن حقیقت

وقتی شروع کردم به افشای این واقعیت‌ها، صفحه‌ام را بستند. بارها و بارها. به‌دلیل گزارش‌های سازمان‌دهی‌شده، به‌دلیل مخالفت‌هایی پنهان و آشکار. چون گفتن حقیقت، جایی در میان منافع میلیاردی آن‌ها نداشت. من به مردم می‌گفتم: «فریب نخورید. اگر کسی راهی ساده برای لاغری داشت، دنیا این همه با چاقی نمی‌جنگید.»

پدرام نامجو

فریبِ مربیان فیک؛ سکه‌ی رایج اینستاگرام

امروز اینستاگرام پر شده از کسانی که تنها با ظاهرشان حرف می‌زنند. نه سوادی دارند، نه سابقه‌ای، نه تخصصی. فقط یک نام ساخته‌اند: «فلانی فیت». بعد هم با کمی نور خوب، چند جمله کپی‌پیست‌شده، و چند حرکت نمایشی، تبدیل می‌شوند به «مربی». مردم هم، به جای جست‌وجوی حقیقت، تسلیم ظاهر می‌شوند. چون باور کرده‌اند که تغییر، باید آسان باشد؛ بی‌درد، بی‌زحمت، بی‌زمان.

ماجرای عاشقان راهِ آسان

مردم ما، بیشتر از آن‌که دل به مسیر بسپارند، دنبال کلیدهای جادویی‌اند. به‌دنبال راهی که با کمترین زحمت، بیشترین نتیجه را بدهد. گاهی این راه یک مربی جعلی‌ست، گاهی یک پزشک زیبایی، گاهی یک قرص یا آمپول. اما بدن ما، زبان خودش را دارد. زبان تلاش، زبان صبر، زبان پیوستگی. هیچ فریبکاری نمی‌تواند این زبان را تغییر دهد. و من هر جا توانستم، این را فریاد زدم.

پدرام نامجو

کلاه‌برداری با لبخند

آن مربیان جعلی، نه تنها فریب می‌دهند، که گاه سلامت مردم را هم به خطر می‌اندازند. رژیم‌های غیراصولی، برنامه‌های تمرینی ناسازگار، و وعده‌هایی که هیچ مبنای علمی ندارد، تنها برای یک چیز طراحی شده‌اند: پول. در نهایت مردم می‌مانند و بدنی که آسیب دیده، روانی که خسته شده و اعتمادی که از بین رفته است.

انتخاب آگاهانه؛ تنها راه نجات

اگر یک جمله بخواهم به مردم ایران بگویم، این است: «پیش از آن‌که کسی را مربی خود بدانید، به رزومه‌اش نگاه کنید.» ورزش، تجربه می‌خواهد. مربی‌گری، علم و زمان می‌خواهد. کسی که خودش هنوز راه را نرفته، نمی‌تواند چراغ راه شما باشد. اگر می‌خواهید به کسی اعتماد کنید، بپرسید: چند سال ورزش کرده؟ کجا تمرین دیده؟ زیر نظر چه کسانی کار کرده؟ خودش چه دستاوردی داشته؟ اگر کسی نمی‌تواند به این سؤال‌ها جواب بدهد، نمی‌تواند راهنمای مسیر شما باشد.

پدرام نامجو

وظیفه من، گفتن حقیقت است

من، پدرام نامجو، به جای فریب، واقعیت را انتخاب کرده‌ام. حتی اگر منفورم کنند. حتی اگر صفحه‌ام را ببندند. حتی اگر هزار تهمت بزنند. چون باور دارم کسی باید بایستد و بگوید: «زیبایی، با ریشه است؛ نه با تزریق. لاغری، با تمرین است؛ نه با فریب.»

حرف آخر؛ دعوت به آگاهی

آرزویم این نیست که همه مرا دوست داشته باشند؛ کافی‌ست یک نفر، به‌واسطه‌ی حرف‌هایم، تصمیم درست‌تری برای سلامتی‌اش بگیرد. این همان چیزی‌ست که ارزش دارد.
اگر روزی خواستید مسیری برای بدن و سلامت‌تان انتخاب کنید، از فالوئرها نپرسید، از وجدان‌تان بپرسید. از عقل، تجربه و آگاهی‌تان.
دنیا به اندازه کافی پر از صداهای فریبنده هست؛ بیایید برای یک بار، صدای حقیقت را انتخاب کنیم. حتی اگر بلند نباشد، حتی اگر تنها باشد.

برچسب‌ها: