کودکان عاشق گرسنگی – حل مشکلات تغذیه کودکان

کودکان عاشق گرسنگی – حل مشکلات تغذیه کودکان
پژوهشگران سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌اند كه برخی از ویژگی‌های معین شخصیتی از والدین به كودكان به ارث می‌رسند. اگر این گونه باشد می‌توان گفت بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی تحت تاثیر تركیبات ژنتیكی …

 

اختلالات خوردن به آشفتگی قابل ملاحظه در رفتار غذا خوردن گفته می‌شود و دو اختلال عمده غذا خوردن شامل بی‌اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی است.
کودکان عاشق گرسنگی - حل مشکلات تغذیه کودکان

 

 

بی‌اشتهایی عصبی درواقع یك نوع گرسنگی خودتحمیلی است كه به طور عمده در میان دختران نوجوان دیده می‌شود و ممكن است تا بزرگسالی نیز ادامه یابد. ویژگی این اختلال آن است كه فرد مبتلا اغلب دچار اشتغال ذهنی نسبت به غذا می‌شود و به لاغری فكر می‌كند، در نتیجه سلامتی‌اش به خطر می‌افتد.

در این بیماری علاوه بر از دست‌دادن شدید وزن و ماهیچه‌ها، نشانه‌هایی مثل قطع چرخه قاعدگی، كم شدن ضربات قلب،‌افت فشار خون، كم شدن حرارت بدن و رشد موهای نرم در بدن پدید می‌آید. اختلال پرخوری عصبی نیز یك رفتار جبرانی نامناسب است كه حدود 10 درصد از مبتلایان آن را مردان تشكیل می‌دهند.

خوردن مقدار زیادی غذا به صورت دوره‌ای، غیرقابل كنترل، وسواسی، با سرعت زیاد (در یك دوره كوتاه ‌شكم‌بارگی)‌ و سپس القای استفراغ، مصرف مسهل‌ها، تحمیل گرسنگی ‌یا انجام ورزش‌های شدید و سنگین به منظور جلوگیری از افزایش وزن از مشخصات افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی می‌باشد.

می‌توان گفت كه اختلالات خوردن تحت تاثیر عوامل مختلفی ایجاد می‌شود كه این عوامل شامل فشار فرهنگی‌ـ اجتماعی، عوامل زیست‌شناختی و عوامل روان‌شناختی می‌باشد. در اینجا به عوامل روان‌شناختی این اختلال می‌پردازیم كه شاید بتوان گفت از مهم‌ترین علل اختلال خوردن می‌باشد.

 

علل روان‌شناختی اختلالات خوردن

 

بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی بیشتر اختلال روان‌شناختی محسوب می‌شود تا یك بیماری جسمانی. استرس و اضطراب از عوامل مهم بروز اختلال خوردن می‌باشد و فرد در مواجهه با موقعیت‌های اضطراب‌زا و رهایی كوتاه‌مدت از استرس به پرخوری پناه می‌برد. در این میان میزان شیوع اختلال‌های اضطرابی در زنان بیشتر از مردان است چراكه زنان با منابع استرس اجتماعی بیشتری مواجه هستند.

پژوهشگران سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌اند كه برخی از ویژگی‌های معین شخصیتی از والدین به كودكان به ارث می‌رسند. اگر این گونه باشد می‌توان گفت بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی تحت تاثیر تركیبات ژنتیكی نیز می‌باشد. مثلا مادرانی كه به خاطر احساس نیاز برای داشتن بدن بی‌عیب و نقص رژیم می‌گرفته‌اند، دو برابر مادرانی كه رژیم نمی‌گرفته‌اند، به دختران و پسران خود فشار می‌آوردند كه همان كار را بكنند.

در مورد بی‌اشتهایی روانی، روان‌شناسان بر این عقیده‌اند كه این اختلال از عوامل روان‌شناسی و هیجانی معین ناشی می‌شود.

برخی عوامل مرتبط با این اختلال عبارت است از عزت نفس پایین، افسردگی و استرس‌های ناشی از شرایط آسیب‌زا مانند طلاق و مرگ. با این وجود برخی از پژوهشگران نیز معتقدند كه ممكن است ریشه این اختلالات عمیق‌تر از اینها باشد و در نتیجه الگوی تعاملی خاصی به وجود آمده باشد.

برای نمونه خانواده‌های افراد دچار بی‌اشتهایی روانی دارای 4 ویژگی مسلط هستند:

خانواده معمولا درهم تنیده است، یعنی هیچ‌كس نمی‌تواند فرد مستقلی باشد.

خانواده بسیار محافظت‌كننده است و همه مكررا در مورد سلامت یكدیگر اظهار نگرانی می‌كنند.

این خانواده‌ها انعطاف‌ناپذیر، بسیار خشك و مقاوم در‌برابر تغییر می‌باشند.

تحمل تعارض در این خانواده‌ها بسیار كم است، بنابراین تعارضات حل نشده باقی می‌ماند و فشار روانی نیز در این خانواده‌ها بالاست.

طبق عقیده روان‌شناسان افرادی كه از اختلالات خوردن رنج می‌برند، اغلب با وجود بیمار بودن خود را سالم می‌دانند. آنها (بی‌اشتهایان و پراشتهایان روانی)‌ یك خودانگاره تعریف شده از خود دارند. نیاز به جلب توجه كه از عزت نفس پایین ناشی می‌شود خود یك علت زیربنایی برای اختلالات خوردن این افراد می‌باشد.

بنابراین بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی می‌توانند دقیقا راهی برای جلب توجه محسوب شوند. معمولا كودكانی كه نادیده گرفته شده و مورد انتقاد، استهزا یا سوءاستفاده قرار گرفته‌اند‌ ، دارای عزت نفس پایین و خودپنداره منفی هستند. كودكان فاقد عزت نفس با احساس بی‌كفایتی بزرگ شده و به دنبال تایید دیگران هستند. بسیاری از بچه‌های دچار كم‌اشتهایی عصبی در مقایسه با همسالان خود به خوش‌رفتاری غیرمعمول و همانندی با افرادی كوچك‌تر از خود تمایل دارند.

كمال‌‌طلبی نیز از دیگر علل مهم روان‌شناختی اختلالات خوردن می‌باشد. افرادی كه كمال‌طلب هستند، ممكن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به خوردن باشند.

کودکان عاشق گرسنگی - حل مشکلات تغذیه کودکانبسیاری از پزشكان بر این عقیده‌اند كه كنترل‌كردن كالری‌‌ها با نیاز به فرد كمال‌گرا برای كنترل هر چیزی همراه است. افراد دچار بی‌اشتهایی عصبی معمولا شخصیتی وظیفه‌شناس‌ و كمال‌گرا می‌باشند. این افراد می‌كوشند هر كاری را با نهایت توانایی انجام دهند و در انجام مسوولیت‌هایشان تمام تلاش و كوشش خود را با پشتكار و وسواس‌ فكری به كار می‌گیرند.

 

اختلالات خوردن در بچه‌ها

 

اغلب الگوهای خوردن بچه‌ها موجب نگرانی‌های والدین در برخی از مراحل رشد‌شان می‌شود.

این الگوها معمولا بخشی از مراحل طبیعی رشد بچه‌هاست. در واقع اختلالات خوردن به همان میزان كه با خوردن و غذا سر و كار دارد با دیدگاه منفی فرد از خودش نیز مرتبط می‌باشد. بچه‌های دچار این اختلال، آمادگی ‌دارند كه خود را نكوهش كنند و فكر كنند بی‌فایده و بی‌ارزشند. این خود پست‌انگاری با نارضایتی در مورد ظاهر، هیكل و اندازه نمود پیدا می‌كند و به نوبه خود به رفتارهای مشكل‌ساز می‌انجامد.

شایع‌ترین اختلالات خوردن در بچه‌ها شامل:

كم‌اشتهایی، پراشتهایی، انتخابی خوردن، محدود خوردن، هراس از غذا، اختلال عاطفی اجتناب از غذا و پرخوری بی‌اختیار می‌باشد.

 

كم‌اشتهایی عصبی

 

كم‌اشتهایی عصبی شناخته‌شده‌‌ترین اختلال خوردن است. بچه‌ها دچار كم اشتهایی عصبی توانایی سد كردن احساس گرسنگی خود را پرورش می‌دهند. این بچه‌ها هر موقع كه بتوانند از غذا خوردن اجتناب می‌كنند و گاه مجبور می‌شوند مقدار بسیار كمی غذا بخورند. این اختلال به میزان بسیار بیشتر در دختران پیش می‌آید و كمتر از
3 درصد این افراد پسر هستند. این گروه از بچه‌ها از همه نوع خانواده برحسب نژاد، مذهب، ثروت و شغل والدین می‌باشند. بچه‌های دچار كم‌اشتهایی عصبی فكر می‌كنند چاق هستند در حالی كه لاغرند، آنها فكر می‌كنند كه سیرند در حالی كه گرسنه‌اند.

اغلب آنان بر این باورند كه چاق، زشت و بی‌مصرف هستند حال آن كه این موضوع در نظر اطرافیان خنده‌دار است.

 

پراشتهایی عصبی

 

یكی دیگر از شناخته‌شده‌ترین اختلالات خوردن در بچه‌ها، پراشتهایی عصبی است. پراشتهایی‌ عصبی یا ‌گرسنگی گاوی‌ باعث می‌شود كه افراد اشتهای سیری‌ناپذیر داشته باشند و در خوردن و نوشیدن زیاده‌روی كنند گویی كنترل خود را از دست می‌دهند و مقدار بسیار زیادی از غذا را كه از نظر یك فرد عادی زیاد است، در یك زمان بخورند. گاه نیز ممكن است تركیبی از چند خوراكی غیرمعمول یا مقدار زیاد از یك نوع خوراكی (دو بسته بیسكویت)‌ را بخورند.

این افراد اغلب در مورد خود احساس تنفر و گناه می‌كنند و می‌كوشند با استفراغ كردن خود را از شر غذاهای خورده شده راحت كنند. تفاوت این بچه‌ها با بچه‌های دچار كم‌اشتهایی عصبی در این است كه تمایل دارند وزن خود را در سطح طبیعی حفظ كنند. اغلب آنان رفتارهایی دارند كه با احساسات خودانزجاری و خارج از كنترل بودن مرتبط می‌باشد.

 

انتخابی خوردن

 

اصطلاح ‌ انتخابی خور‌ در مورد بچه‌‌ای به كار برده می‌شود كه فقط تعداد بسیار محدودی از خوراكی‌ها را می‌خورد و فقط اصرار دارد كه از پنج یا شش نوع خوراكی تغذیه كند. این بچه‌ها از امتحان هرگونه خوراكی تازه امتناع می‌كنند و ممكن است با دیدن غذای جدید دچار حالت تهوع شوند و استفراغ كنند. گاهی مشكلات انتخابی خوردن بخشی از الگوی گسترده‌تر رفتاری را تشكیل می‌دهد. شمار محدودی از این بچه‌ها در برابر هرگونه تجربه تازه مقاومت نشان می‌‌دهند و در عوض ترجیح می‌دهند غذاهای تكراری بخورند.

تحقیقات پزشكی در مورد انتخابی‌خورها به‌ندرت نكته‌ای غیرمعمول یا مشكلی اساسی را نشان می‌دهد و این بچه‌ها اغلب رفتارهایی طبیعی دارند. آنان نسبت به اندازه بدن خود نظر بدی ندارند و بویژه از كمبود اعتماد به نفس نیز رنج نمی‌برند. نگرانی عمده والدین ‌ رشد جسمی و اجتماعی این بچه‌هاست.

 

محدود خوردن

 

بچه‌های محدودخور خیلی كم غذا می‌خورند و ممكن است رژیم غذایی آنها هم متعادل باشد ولی به ظاهر اشتهای كمی برای خوردن دارند و علاقه‌‌ای به غذا ندارند. بچه‌های محدود خور هیچ توجه فكری به وزن یا شكل ظاهری خود ندارند و اعتماد به نفس این افراد نیز طبیعی است. محدود خوردن در سال‌های قبل از دبستان رایج است و ظاهرا بی‌زیان است و در صورتی مشكل‌ساز خواهد بود كه تا سال‌های متمادی ادامه می‌یابد، اگرچه محدود خوردن وضعیتی به نسبت معمول نیست، بی‌شك نوعی خوردن است كه به طور طبیعی موجب نگرانی بسیار زیاد می‌‌شود بویژه وقتی روی رشد اثر داشته باشد.

 

هراس از غذا

 

این اختلال گاهی به شكل نقص عملی در بلع یا ترس از قورت دادن شناخته می‌شود. تعدادی از بچه‌ها از خوردن و بویژه خوردن غذاهای جامد هراسانند.‌ بچه‌های دچار هراس از غذا خوردن، از غذا دوری می‌كنند نه به این دلیل كه می‌خواهند وزن خود را كاهش دهند، بلكه از غذا خوردن واهمه دارند.

بیشتر این بچه‌ها می‌ترسند اگر دهان خود را پر از غذا كنند و آن را قورت دهند خفه شوند، استفراغ كنند، غذا در گلویشان گیر كند یا مسموم شوند. این قبیل وقایع اغلب برای بچه‌هایی رخ می‌دهد كه شخصیت‌های حساس دارند.

برخی از این بچه‌ها گاهی در ذهن خود بین رویدادها پیوندهایی عجیب و غریب یا غیرمنطقی به وجود می‌آورند كه شاید منجر به پرهیز هراس‌انگیز از برخی غذاها شود.

 

اختلال عاطفی اجتناب از غذا

 

بسیاری از كودكان و نوجوانان 5 تا 16 ساله مشكلاتی در زمینه خوردن دارند كه به دلیل كم‌اشتهایی یا پراشتهایی عصبی نیست. این بچه‌ها اغلب مشكلات عاطفی از قبیل ناراحتی، نگرانی یا وسواس فكری دارند كه جلوی اشتها و خوردنشان را می‌گیرد. این گروه از بچه‌ها در مورد وزن و شكل ظاهری خود نگران و دلواپسند. گروهی از آنان نیز ممكن است دچار افسردگی باشند.

این افسردگی نه فقط با از دست دادن اشتها كه با اختلال در خواب، تمركز ضعیف، گریه و احساس ناامیدی آشكار می‌شود.

 

پرخوری بی‌اختیار

 

برخی از بچه‌ها از دوران كودكی پرخوری می‌كنند و تا دوران نوجوانی این الگو را ادامه می‌دهند. والدین این بچه‌ها اغلب متوجه می‌شوند كه فرزندانشان حتی در نوزادی اشتهایی سیری‌ناپذیر داشته‌اند. بسیاری از این بچه‌ها هر زمان كه پریشان و غمگین می‌شوند، به خوردن روی می‌آورند و این الگو ‌ خوردن تسلی‌بخش‌ نامیده شده است. این بچه‌ها دائم پرخوری می‌كنند و بیش از حد در مورد وزن و شكل ظاهری خود فكر نمی‌كنند.

پرخوری بی‌اختیار به طور مساوی بین دختران و پسران وجود دارد و حدود 5 درصد از كودكان را شامل می‌شود.

در مورد كودكان دانش‌آموز هر شكلی از موقعیت‌های استرس‌زا ممكن است منجر به اختلال خوردن در آنان شود كه معمولا شامل موارد ذیل می‌باشد:

نزدیك شدن امتحانات

نداشتن رابطه خوب با همسالان

تغییر مدرسه

داشتن مشكل در مدرسه

تنش‌های خانوادگی

ضربه‌های روحی ـ روانی بسیار شدید

 

 

 

پیشنهادها

 

اگر به اختلال خوردن مبتلا هستید برای كمك به خودتان موارد زیر را رعایت كنید:

برای سلامتی خود به اندازه قیافه ظاهری‌تان ارزش قائل باشید.

از یك متخصص تغذیه برای اطلاعات درست غذایی كمك بگیرید.

به غذا به عنوان سوخت مورد نیاز بدن نگاه كنید، نه به‌عنوان یك دشمن یا دوستی تسلی‌بخش.

وقتی احساس می‌كنید دچار اختلال می‌شوید، به احساس همزمان خود مانند افسردگی، اضطراب یا كاهش عزت نفس خود توجه كنید.

از یك مشاور كمك بگیرید تا شما را در شناخت علل مشكلاتتان و چگونگی غلبه بر آن یاری دهد.

 

در مورد فرزندان:

 

سعی كنید بپذیرید كه فرزند شما مشكل دارد. برای فرزندتان توضیح دهید كه نگرانش هستید و قصد دارید به او كمك كنید.

سعی نكنید فرزند خود را به خاطر اختلال خوردن سرزنش كنید، زیرا به دلیل اثری كه مشكلات خوردن بر‌شما و افراد خانواده گذاشته بد خلق می‌شوید و وضع فرزندتان نیز بدتر خواهد شد.

ـ به یاد داشته باشید كه بدون هماهنگی افراد خانواده، امكان ندارد مشكل خوردن بچه‌ای بهبود یابد و فقط زمانی فرزند شما می‌تواند بر اختلال خود مسلط شود كه مطمئن باشد پدر و مادرش برای درك و حمایت او با یكدیگر همكاری می‌كنند.

سعی كنید در مورد فرزندتان فكرهای درست و ایده‌های خوب را از دست ندهید چراكه مشكلات خوردن اغلب به قدری نگران‌كننده‌اندكه در توجه به جنبه‌های دیگر دشواری ایجاد می‌كند.

معصومه اسدی

گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز