آرامگاه لطفعلی‌خان زند بهترین شمشیر زن شرق !+ عکس

آرامگاه لطفعلی‌خان زند بهترین شمشیر زن شرق !+ عکس

آرامگاه لطفعلی خان در آستان امامزاده زید تهران قرار دارد

لُطفعَلی خان زند (۱۱۴۸-۱۱۷۳ خورشیدی) واپسین فرمانروای زند بود که میان سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری) بر سر پادشاهی با هماورد نیرومندش آغا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت و سرانجام از او شکست خورد و با مرگ او پرونده دودمان زند نیز بسته شد.

وی پسر جعفرخان زند و نوه صادق خان زند برادر بنیان‌گذار فرمانروایی زندیان کریمخان زند وکیل الرعایا بود. وی دارای ویژگیهای برجسته بسیاری چون خوش‌سیمایی، دلاوری، نیرومندی و هوش سرشار بود. وی از ادب و شعر هم بی‌بهره نبود.

شعر زیر را که در تاریخ ایران بسیار نامور می‌باشد وی درباره شکستهایش از آغا محمدخان قاجار سروده است:

یا رب ستدی مملکت از همچو منی دادی به مخنثی، نه مردی نه زنی
از گردش روزگار معلومم شد پیش تو چه دف‌زنی چه شمشیرزنی

آرامگاه لطفعلی‌خان زند بهترین شمشیر زن شرق !+ عکس

لطفعلی خان در سال ۱۱۴۸ خورشیدی متولد شد. وی پسر جعفر خان زند و نوه صادق خان زند، برادر کریمخان می‌باشد. گفته اند که لطفعلی خان علاوه بر زیبایی، بسیار پر قدرت، راستگو، درستکار و شجاع بود. بسیاری او را بهترین شمشیر زن روزگار شرق می نامند.

لطفعلی خان زند بسیار خدا دوست بود و هنگامی که که آغا محمدخان قاجار به او گفت بر او سجده کند پاسخ داد : من تنها به خدا سجده می کنم.

جاده سوشه این جاده بین شیراز، سوشه، بندر عباس، شیاز و بندر لنگه احداث شد که در آن موقع بهترین معماری بود اما به دلیل حمله آغا محمد خان طرح نیمه کاره ماند. احداث این راه احتمالاً بهترین کار برای رونق جنوب ایران بود. تنگاب سد تنگاب که ابتدا در دوره ساسانیان درست شده بود. آب آن از کوه فیروزآباد به خلیج فارس ریخته می شد. ترمیم حافظیه و سعدیه ساخت آرامگاه حافظ و سعدی در شیراز.

آرامگاه لطفعلی‌خان زند بهترین شمشیر زن شرق !+ عکس

لطفعلی خان را در حالیکه در نبرد با دشمنان زخمهای سختی بر بازو و پیشانی برداشته بود به کرمان نزد خان قاجار بردند. او که خون بسیاری را از دست داده بود با همان حال نزار در برابر آقامحمد خان ایستاد، بدو سلام نداد و تعظیم نکرد.

آقامحمد خان نیز دستور داد که اصطبل‌بانانش وی را مورد تجاوز جنسی قرار دهند. فردای آن روز وی را دوباره پیش خان قاجار آوردند، در حالیکه نه هوشی در تن نداشت، آب بدو نداده بودند و وی را بر روی زمین می‌کشیدند. خان قاجار با نیشخند بدو گفت :

«هان لطفعلی خان! هنوز هم غرور داری؟» واپسین شاه زند که دیگر توان سخن گفتن نداشت سرش را بالا برد و با پلنگ دیدگان بدو نگریست و گفت: «من از تو نمی‌ترسم ای اخته فرومایه». این ایستادگی خان قاجار را به خشم آورد و دستور نابینا کردن او را داد.

آغامحمدخان لطفعلی خان را به تهران برد و پس از چندی دستور کشتنش را داد. مرگ وی را به روش خفه کردن نوشته‌اند. پیکرش را در امامزاده زید در بازار قدیمی تهران به خاک سپردند. ورود به آرامگاه وی ممنوع و تنها با اجازه کتبی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میسر است.[۱]

منبع : ویکی پدیا