انتقام یک پسر به خاطر کشته شدن لاک پشتش !!

 

او وارد یکی از خانه های "فساد" اطراف آمستردام شد و گفت:

 

 

 

– من می خواهم با یکی از خانم ها سکس داشته باشم. پول هم دارم و تا به مقصودم نرسم از اینجا نمی روم.

 

 

 

گرداننده آنجا که همه به او "مامان" می گفتند و کاری با اخلاقیات و اینجور حرفها نداشت اندکی فکر کرد و گفت:

 

 

 

– باشه یکی از دخترها رو انتخاب کن

 

 

 

پسرک پرسید: هیچکدامشان بیماری مسری که ندارند؟

 

"مامان" گفت: نه ندارند   

 

 

 

 

 

پسرک که خیلی زبل بود گفت:

 

 

– تحقیق کردم و شنیدم همه آنهایی که با لیزا میخوابند بعدش باید یک آمپول بزنند. من هم لیزا را میخواهم 

 

 

 

 

 

اصرار پسرک و پول توی دستش باعث شد که "مامان" راضی بشه. در حالی که لاک پشت مرده را می کشید وارد اتاق لیزا شد . ده دقیقه بعد

 

 

 آمد بیرون و پول را به "مامان" داد و می خواست بیرون برود که "مامان" پرسید:

 

 

 

– چرا تو درست کسی که بیماری مسری آمیزشی دارد را انتخاب کردی؟

 

 

 

پسرک با بی میلی جواب داد:

 

 

 

– امروز عصر پدر و مادرم میروند رستوران و یک خانمی که کارش نگهداری بچه هاست و بهش کلفت میگیم میاد خونه ما تا من تنها نباشم.. این

 

 

 خانم امشب هم مثل همیشه حتما با من خواهد خوابید و کارهای بد با من خواهد کرد. در نتیجه این بیماری آمیزشی به او هم سرایت خواهد

 

 

کرد

 

 

 

بعدا که پدر و مادرم از رستوران برگشتند پدرم با ماشینش کلفت را به خونه اش میرسونه و طبق معمول تو راه ترتیب اونو خواهد داد و بیماری

 

 

 به پدرم سرایت خواهد کرد

 

 

 

وقتی برگشت آخر شب پدرم و مادرم با هم اختلاط خواهند کرد و در نتیجه مادرم هم مبتلا خواهد شد. فردا که پستچی میاد مثل همیشه

 

 

مادرم و پستچیه قاطی همدیگه میشن

 

 

قصد من مبتلا کردن این پستچی پست فطرت هست که با ماشینش روی لاک پشتم رفت و اونو کشت.

 

گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز