ثروتمندترین زن آسیا

ثروتمندترین زن آسیا

(نینا ونگ) ثروتمندترین زن آسیا پس از ابتلا به یك بیماری مهلك دار فانی را وداع گفت و همه را با سوالات بی‌پاسخی درباره ثروت چند میلیارد دلاری خود تنها گذاشت. ونگ 69 ساله در سال 2005 متهم به بی‌وفایی به همسر و ربودن و قتل او شده بود. خانم ونگ وارث امپراطوری تجاری (چایناكم) از مدت‌ها پیش به سرطان مبتلا شده بود ولی خود هرگز این اخبار را رسما تایید نكرد و سرانجام روز چهارم آوریل معاون او تلفنی به خبرنگار رویترز اظهار داشت كه رییس شركت تجاری (چایناكم گروپ) از دنیا رفت و جزییات مراسم تدفین وی متعاقبا اعلام خواهد شد و پس از او شركت (ونگ) نیز این خبر را تایید كرد.

 طبق آمارگیری‌های مجله فوربس (نینا ونگ) با 4/3 میلیارد دلار دارایی سی و پنجمین ثروتمند دنیا و اولین زن متمول قاره آسیا بود ولی هیچ فرزندی از خود نداشت تا ثروت خود را به او واگذار كند.
بنابراین دارایی‌های این زن به برادر و خواهرانش خواهد رسید و پس از مرگ آنها خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌های ونگ وارث این ثروت می‌شوند.

دختر كوچولوی شیرین زبان

(كونگ یوسوم) در شانگهای به دنیا آمد. او و همسر آینده‌اش (تدی ونگ) در زمان كودكی همبازی یكدیگر بودند. نینا می‌گفت: (تدی سه سال از من بزرگ‌تر بود و درست مثل یك برادر بزرگ‌تر رفتار می‌كرد. من خیلی ضعیف ولی لجباز بودم و تدی خیلی شیطان بود. مامانم همیشه نگران بود كه نكند او به من صدمه‌ای بزند.)
پدر (تدی ونگ) كه (ونگ دین شین) نام داشت تاجر رنگ و مواد شیمیایی بود. خانواده ونگ به هنگ‌كنگ نقل‌مكان كردند و شركت‌های تجاری آنها به نام (چایناكم گروپ) تغییرنام داد. مدتی بعد آنها یكی از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین شركت‌های هنگ‌كنگ شدند كه معاملات پر سود دارویی می‌كردند. در سال 1948 وقتی (كونگ یوسوم) یازده‌ و تدی پانزده سال داشتند دوباره یكدیگر را دیدند و دوستی خود را از سر گرفتند و سرانجام در سال 1955 با یكدیگر ازدواج كردند. كونگ یوسوم كه پس از ازدواج نام (نینا ونگ) را گرفت به خاطر موهایش كه اغلب در دو طرف صورتش می‌بافت به (دختر كوچولوی شیرین) معروف شده بود. لقبی كه پس از ثروتمندترین زن آسیا شدن نیز هنوز با او بود.

آدم‌ربایی

روز دوازدهم آوریل 1983 اتومبیل مرسدس بنز ونگ ربوده شد. خود تدی ونگ را نیز ربوده و به مدت هشت روز به یك تخت بستند تا این‌كه نینا مبلغ یازده میلیون دلار برای آزادی او به ربایندگان پرداخت و او را رها كردند. روز دهم آوریل سال 1990 تدی ونگ بار دیگر ربوده شد. پس از این آدم‌ربایی دیگر هیچكس تدی را ندید و نینا ونگ عنوان ریاست شركت (چایناكم) را برعهده گرفت.
كم نبودند كسانی كه از ربوده شدن تدی تعجب نكردند زیرا او از طرفی بسیار دقیق و از طرف دیگر معامله‌گر بدی بود و به همین دلیل دوستان كمی در اطراف خود داشت. یكی از تجار هنگ‌كنگ درباره او می‌گوید: (تدی آدم سختی بود و حقوق‌ها را درست پرداخت نمی‌كرد. اگر كسی او را به خاطر عدم پرداخت دستمزدش به دادگاه می‌كشاند تا حد امكان او را سر می‌دواند و تقاضای دادگاه‌های استیناف می‌كرد. می‌خواست به همه بقبولاند كه اگر شكایت كنند بیشتر از آن چیزی كه از او طلب دارند باید صرف وكیل كنند.)

وصیت‌نامه‌های بحث‌برانگیز

پلیس هنگ‌كنگ در سال 1999 تدی ونگ را مرده اعلام كرد ولی جسد او هرگز كشف نشد. پس از اعلام مرگ تدی، بحث و جدل بر سر سه وصیت‌نامه منصوب به او كه به دادگاه تحویل داده شد، آغاز شد. قدیمی‌ترین وصیت‌نامه كه از اعتبار زیادی برخوردار نیست متعلق به سال 1960 بود و مایملك و دارایی او را بین پدر و همسرش نینا تقسیم می‌كرد. نسخه بعدی وصیت‌نامه در سال 1968 نوشته شده بود و توسط پدرش (ونگ دین شین) به دادگاه ارائه شد.
این وصیت‌نامه نشان می‌داد كه تمام دارایی‌های تدی به پدرش می‌رسد. این وصیت‌نامه زمانی نوشته شده بود كه تدی ونگ فهمید همسرش با (تونی دیمیراك) رییس شركت تجاری (دالاس) رابطه پنهانی دارد و بالاخره آخرین وصیت‌نامه كه زمان صدور آن سال 1990 یعنی یك ماه قبل از ربوده شدن تدی بود، تمام ثروت او را به همسرش نینا می‌بخشید. در این وصیت‌نامه او به زبان انگلیسی عبارت one life)and(one love به معنای (زندگی یكی، همسر یكی) را نوشته بود و در ادامه به زبان چینی ذكر كرده بود كه خانواده ونگ انسان‌های مایوس‌كننده‌ای هستند. تدی نوشته بود: (نینا تنها كسی در دنیاست كه او را دوست دارم. پس از مرگم تمام دارایی‌هایم، حتی جسدم، به همسرم تعلق دارد.) در پایین این وصیت‌نامه امضایی دیده می‌شد كه نشان می‌داد پیشخدمت وفادار و معتمد خانواده ونگ ناظر و شاهد نگارش آن بوده است. ولی ونگ دین شین پدر تدی، معتقد بود این وصیت‌نامه جعلی است.
وی می‌گفت: (تدی به كارش عشق می‌ورزید. او در نگهداری از ثروتش بسیار باهوش بود و امكان ندارد در وصیت‌نامه‌اش چنین چیزی بنویسد.)

تصمیم دادگاه

روز 21 نوامبر سال 2002 پس از یك نبرد 171 روزه بین برخی از وكلای برجسته هنگ‌كنگ و اتهام وفادار نبودن نینا از سوی پدرشوهرش، دادگاه ملك تدی ونگ به ارزش 128 میلیون دلار را به (ونگ دین شین) پدر او داد. نینا ونگ به حكم دادگاه اعتراض كرد ولی این كار نتیجه‌ای در پی نداشت زیرا او متهم به جعل اسناد شد و تنها با وثیقه از زندان آزاد شد.
در سپتامبر سال 2005 دادگاه تجدیدنظر حكم قبلی را لغو و كنترل تمام ثروت چند میلیاردی تدی را به همسرش نینا ونگ سپرد. عاقبت روز چهارم آوریل 2007 شركت بین‌المللی (چایناكم) اعلام كرد كه نینا ونگ نیز در بیمارستان و آسایشگاه هنگ‌كنگ از دنیا رفت. هر چند كه پرونده مرگ نینا ونگ هنوز باز است ولی گزارش‌های نشریات حاكی از آن است كه علت مرگ او سرطان تخمدان بوده. نینا چند سال پیش گفته بود پس از مرگ تمام ثروتش صرف امور خیریه خواهد شد ولی ظاهرا وصیت‌نامه‌ای از او بر جای نمانده است. طبق قانون اساسی هنگ‌كنگ اگر وصیت‌نامه‌ای از نینا ونگ در بین نباشد، برادر و دو خواهرش و همچنین فرزندان آنها وارث قانونی ثروت وی خواهند شد و پدر شوهر او هیچ نصیبی از این ثروت نخواهد برد مگر این‌كه وصیت‌نامه‌ای پیدا شود و در آن نامی از پدر شوهرش نیز یافت گردد كه این موضوع هم امری محال به نظر می‌رسد.

میلیاردرهای خسیس

تدی ونگ علاوه بر ثروتمند بودن به خساست هم معروف بود و نینا نیز در این زمینه چیزی از شوهرش كم نداشت. این زن میلیاردر در مصاحبه‌ای با یكی از نشریات هنگ‌كنگ عنوان كرد كه در ماه كمتر از چهارصد دلار خرج می‌كند و رفتن به ساندویچ‌فروشی‌های ارزان قیمت را به رستوران‌های شیك و كلاس بالا ترجیح می‌دهد. او برای خرید لباس‌هایش به كارخانه‌های دوزندگی می‌رفت و از حراجی‌های آنها خرید می‌كرد و همیشه برای گذراندن اوقات فراغت خود به دنبال بلیت نیم بهای سینما بود.
یكی از دوستان سابق خانواده ونگ می‌گوید: (نینا آدم عجیب و غریبی بود مثل او كم پیدا می‌شود. فقط به پول و خودش اهمیت می‌داد. اگر چیزی برایش منفعت نداشت امكان نداشت ارزشی برای آن قائل شود و وقت صرف آن كند. یك شب او و همسرش برای شام به خانه ما آمدند. بعد از شام به خدمتكار ما گفتند باقی‌مانده غذا را در ظرف پلاستیكی بریزد تا آنها با خود ببرند. من دیگر آن ظرف پلاستیكی‌مان را ندیدم. یك روز كه به خانه آنها رفته بودم دیدم كابینتشان پر از ظرف‌های پلاستیكی غذاست. نینا مثل یك دختر چهارده ساله لباس می‌پوشید و همه جا سگ خانگی‌اش را به همراه می‌برد. گاهی هم یك میمون به دنبال او راه می‌رفت. تنها جایی كه مردم او را بدون حیوان خانگی می‌دیدند جلسه شركت بود.)

منبع: مجله خانواده سبز

پایگاه فرهنگی هنری تکناز