سرزمین فراموش شده

سرزمین فراموش شده

انسان‌ها در كره خاكی همیشه به دنبال آسایش، رفاه و امنیت هستند و همین انسان‌ها بارها پیش آمده كه ناشكری می‌كنند و از خداوند می‌خواهند كه به آنان نعمت بیشتری بدهد، حال آنان درصدد جبران این نعمت‌ها برمی‌آیند یا نه بماند…
همه چیز از گفتگوی حجت‌الاسلام و المسلمین زادسر نماینده مردم جیرفت و عنبرآباد با خبرنگاران پارلمانی و انتشار خبری مبنی بر كشف انسان‌هایی كه به مانند انسان‌های اولیه زندگی می‌كنند، آغاز شد، انسان‌هایی كه در منطقه (پیدن كوئید) در جنوب استان كرمان زندگی می‌كنند…

 از كرمان به سمت جیرفت حركت كنید و از آنجا به سمت (مردهك) بروید، به یك دو راهی می‌رسید، جاده آسفالته كه به پایان رسید، یك مسیر پر پیچ و خم در دل كوه به انتظار شماست… چند روستا را كه رد كنید به منطقه‌ای می‌رسید كه شما را به تعجب وا می‌دارد… به آنجا پیدن كوئید یا (پیدن كوئیه) می‌گویند می‌گفتند انسان‌هایی كه آنجا زندگی می‌كنند، غارنشین هستند، اما آنان غارنشین هم نیستند، یعنی سقفی نیست كه آنان زیر آن زندگی كنند و آنان در معرض گزند‌های طبیعت چون، باد، باران، طوفان، سرما و گرمای شدید هستند…
گرچه در ماههای اخیر كه این منطقه شناسایی شد، كمیته امداد به اوضاع مردم آنجا رسیدگی كرد، اما این تمام حكایت مردمان آنجا نیست، چرا كه شیوه زندگی آنها به شكل انسان‌های اولیه در بندبند وجودشان ریشه دوانیده است. می‌گویند، آنان تاكنون اتومبیل ندیده‌اند، میوه نخورده‌اند، ازدنیای بیرون خود چیزی نمی‌دانند، اما با لهجه‌ای تقریبا ایرانی صحبت می‌كنند و نام‌هایشان هم، همان نام‌هایی است كه در شهر و روستا می‌شنویم! نكته‌ای كه تا به امروز كسی پاسخگوی او نبود… مردی میانسال به نام علی در آنجا زندگی می‌كند كه از غریبه‌ها می‌ترسد، از كسانی كه به آنجا رفته‌اند و او را سوال پیچ كردند، ابتدا فرار می‌كرد، اما بعد پاسخ ‌داد… خودش نمی‌دانست چرا نامش (علی) است… حال شاید در این مدت بر روی او نام (علی) گذاشته بودند… مردی دیگر در آنجاست كه به او (نواب) می‌گویند: خبرنگاران (مهر) كه به آنجا رفتند، می‌گفتند او پسری به نام كرامت داردكه پس از دیدن انسان‌های غریبه به كوه پناه برد و هر از چند گاهی به میان اهالی می‌آمد… محسنی نماینده خانواده سبز در كرمان، در پاسخ به این پرسش ما كه آیا شكل و شمایل آنان با انسان‌های عادی تفاوت دارد می‌گوید: به هیچ عنوان، اما سختی زندگی در آن منطقه باعث شده كه درد و رنج را در صورت تك تك افراد این منطقه به وضوح ببینید…
در همین حال زادسر به (نوری) خبرنگار پارلمان ما می‌گوید: این انسان‌ها در این منطقه زندگی می‌كنند، اما غارنشین نیستند، بلكه در منطقه‌‌ای دور افتاده در جنوب استان كرمان زندگی می كنند كه به دور از مردمان سایر نواحی بودند و زندگی را محدود به همان جا می‌دانند…

وجه اشتراك

اگر بخواهیم به وجه اشتراك مردم این نواحی اشاره داشته باشیم باید به این نكته اشاره داشت كه محل زندگی آنها در چند كپر كوچك است و در هر كپر، 10 نفر زندگی می‌كنند… اما بارزترین وجه اشتراك آنان در صورتشان است كه آثار سوختگی در آن نمایان است.
علت این سوختگی‌ها نیز آن است كه در سرمای شدید زمستان مجبور بودند، كه نزدیك آتش بخوابند و بارها برایشان اتفاق افتاده كه به خاطر نزدیكی به آتش، سوختگی‌های شدیدی در قسمت‌های مختلف بدن آنها ایجاد شود… پوست بدنشان به خاطر شرایط طبیعی آن منطقه ترك خورده است چیزی به نام كفش را نمی‌شناسند و در آن منطقه سنگی، همه‌شان پا برهنه هستند.
پیرزنی 80 ساله به نام زینب در آنجا زندگی می‌كند كه مانند دیگر اهالی آن منطقه به علت پرت شدن از كوه، چندین جای بدش شكسته و هر كدام از این شكستگی‌ها باعث انحراف در استخوان‌‌های بدنشان شده است و بدنشان شكلی عجیب پیدا كرده است.
وضعیت آن منطقه بسیار نابسامان است، نمی‌دانی آن چه را كه می‌بینی چگونه بیان كنی… دستان ترك خورده با پوست‌های ضخیم و بدنی تكیده كه به مانند افراد مسن می‌باشد، پاهای چاك‌چاك مردمان آنجا، اشك را در چشمانتان جمع می‌كند. این مردم به واقع محرومند، به واقع فقیرند و به واقع بیچاره‌اند، شاید بهتر باشد كه درباره آنان گفت مردمان( پیدن كوئید) انسان‌هایی محروم و معصوم هستند، ادامه این مطلب را از نگاه خبرنگار مهر بخوانید:
(شاید برای ما عجیب باشد كه كسی بگوید برنج و میوه نخورده‌ام، ماشین ندیده‌ام یا اینكه از مسائل دینی و اعتقادی خبر نداشته باشد و وقتی از او بپرسی چرا گوسفند را به این سمت ذبح می‌كنی (دقیقا رو به قبله) می‌گفت كه به او یاد داده‌اند این طرف، رو به بهشت است! اما همه آنها وجود داشت.
البته كلمه غارنشین كه در مورد این مردم به كار می‌رود اولا به خاطر نوع زندگی آنها كه بسیار ابتدایی است بوده و ثانیا به خاطر آنكه آنها به محل ز ندگی خود اصطلاحا غار می‌گفتند.)
غذاهای آنان نیز عمدتا برخی ثمرات كوهی از جمله بادام كوهی است خبرنگار مهر در ادامه می‌نویسد: وقتی كه از آنان می‌پرسی تا چند بلدی بشماری؟
پاسخ اكثر آنها تا 10 بود و بنابراین نمی‌توانستیم از (نور بی بی) كه نقش مامای این روستا را داشت بپرسیم كه چند نفر را به دنیا آورده و چند نفر مرده‌اند یا اینكه چند سال است كه این لباس مندرس و پوسیده (كه با كوچكترین ضربه‌ای پاره می‌شد) را می‌پوشد.
به اتفاق چندین نفر از اهالی (پیدن كوئید) به محل اصلی سكونت و جایی كه در آنجا یافت شده اند می‌رویم. محلی ساكت در نزدیكی یك قله كه ابرها از نزدیك‌ترین فاصله از زمین حركت می‌كنند. سرما و سكوت، دو نكته بارز اینجاست. با حضور در اینجا بسیاری از سوالات موجود در ذهنمان را پاسخ می‌گیریم.
می‌فهمیم كه به خاطر سنگ‌های بسیار تیز و برنده امكان پایین آمدن از كوه برایشان میسر نبوده، و می‌فهمیم كه اگر سربازان گمنام امام زمان(عج) نبودند شاید سالهای سال باید منتظر این خبر می‌ماندیم. علت سوختگی كودكان به خاطر كمبود جا و سرمای شدید را می‌فهمیم، و می‌فهمیم كه نیاز به كمك در هر جمله از سخنان آنها و مسوولان منطقه مستتر است. 
هنگامی كه از اهالی روستا كه لهجه‌ای به شدت غلیظ دارند، سوال می‌كنم چند جواب عجیب می‌شنویم. اول آنكه آنها منطقه خود را در جایی كه اسمش سیستان می‌دانند، تصور می‌كنند و دوم تنها كسانی را كه طی مدت اخیر شناخته‌اند، مسئول كمیته امداد منطقه و نماینده مردم جیرفت در مجلس است كه چند بار به آنها سر زده‌اند.
آنها در مقابل بقیه انسانها نیز راغب به سخن گفتن سوال و جواب نیستند، بسیاری از سوال‌ها و جواب‌ها برای آینده است؛ آینده‌ای كه باید امیدوار بود، شرایط انتشار آن را هر چه سریعتر فراهم كند.
از آرزوها و راز و نیاز‌های آنان می‌پرسم و از آسمان كه یگانه مونس دهها ساله آنهاست.
از اینكه چگونه‌ آنها را توصیف كنم، سوال می‌كنم و البته به خاطر محدود بودن واژگانشان پاسخی نمی‌یابیم.
شكی سراپای وجودمان را گرفته كه واقعا كلمات یاری رسان خوبی در انعكاس عمق محرومیت و عقب‌افتادگی مردم این روستاست، یا اینكه چگونه می‌توان مظلومیت و معصومیت آنها را كه در یك نگاه دل را می‌سوزاند اما چشم‌ها را به خود جذب می‌كند، توضیح داد.
جا دارد كه به نقش حجت‌الاسلام زادسر در كمك به این مردم اشاره كنیم.
او آنقدر برای وضع موكلان تازه خود در پیدن كوئید غصه می‌خورد كه بارها نظاره‌گر غصه‌هایش برای آنان بودیم. و منصفانه نیست اگر ایشان را نستائیم و سپاس نگوییم.
با خواندن این مطلب متوجه شدیم كه نباید آنها را با عنوان (غارنشین) معرفی كرد، بهتر است به آنان گمشده‌های تمدن بگوییم… باید اشاره كرد كه آنان كپرنشینانی هستند كه بر حسب اتفاق به علت خشكسالی، فقر، بی‌سوادی ونبود ارتباط با بومی‌های منطقه و مردم روستا‌های همجوار و شهر از قافله تمدن عقب ماندند و مانند غارنشینان، زندگی ابتدایی و بسیار ساده‌ای دارند و تقریبا از جهان كنونی و پیشرفته اطلاعی ندارند…
به تصاویر این افراد در سرزمین فراموش شده نگاه كنید… تصاویری مالامال از فقر مردمی كه جغرافی زندگی ندارند و به هیچ عنوان نمی‌دانند كه در كجا زندگی می‌كنند، از كجا آمده‌اند و به كجا می‌روند… اما همه آنها می‌دانند بهشت كجاست چرا كه گوسفند را رو به قبله ذبح می‌كنند و در پاسخ به این پرسش كه چرا اینگونه ذبح می‌كنید، متفق‌القول می‌گویند: چون بهشت به این طرف است.

منبع: مجله خانواده سبز

پایگاه فرهنگی هنری تکناز