شب زایمان فهمیدم باردارم

شب زایمان فهمیدم باردارم
عجیبترین خصوصیت او این بود كه تا پیش از به دنیا آمدنش، مادرش از باردار بودن خود خبر نداشت

«باور» دختر چند ماهه ای است كه خصوصیات عجیبی دارد، عجیبترین خصوصیت او این بود كه تا پیش از به دنیا آمدنش، مادرش از باردار بودن خود خبر نداشت! اتفاقی عجیب در علم پزشكی – كودكی كه به طرز عجیبی به دنیا آمد، پس از تولدش هم خصوصیات عجیبی دارد و به اذعان پزشكان، از هوش بالایی برخوردار است. اما اینكه چرا مادر این كودك، متوجه نشد كه 37 هفته فرزندش را باردار است، در نوع خود جالب و شنیدنی است.

از 4، 5 روزگی مرا می شناخت
مادرباور می گوید: «همان طور كه می دانید وقتی بچه ها تازه به دنیا می آ ند نمی توانند گردن خودشان را ثابت نگه دارند، ولی «باور» برعكس بچه های هم سنش كاملا گردنش را به اختیار خود نگه می داشت و از همان ابتدای تولد با كنجكاوی به اطرافش نگاهش می كرد. 4، 5 روزش بود كه متوجه شدم مرا به خوبی می شناسد و در 10 روزگی افراد را از اشیاء تشخیص می دهد. باور از همان ابتدای تولدش به راحتی می نشست و این ویژگی ها همه نشان دهنده این بود كه از هم سن و سالان خود متمایز است.»

جلوتر از دیگر نوزادان!؟
مادر در ادامه می گوید: «باور از زمانی كه به دنیا آمده از نظر جسمی، فكری، رشدی و رشد مغزی خیلی جلوتر از بچه های هم سن و سالش است. از همان ابتدای تولد، شاید از چند روزگی وقتی من با او صحبت می كردم به صحبت هایم به دقت گوش می داد. باور با حمام رابطه خوبی دارد و از بودن در حمام لذت می برد و هیچ شكایتی نمی كند. بچه های همسن و سال باور اكثرا با حمام مشكل دارند و این یكی از مواردی است كه او را از دیگر بچه ها متمایز می سازد. باور از نظر شناخت افراد و اشیاء نیز بسیار متفاوت است. به نكات مثبت حساس است و با افراد غریبه ای كه با او رابطه مثبت و خوبی داشته باشند به سرعت ارتباط عاطفی برقرار می كند.»

از بارداری ام خبر نداشتم
اما عجیب ترین بخش ماجرا اینجاست که مادر از بارداربودن خود تا زمان زایمان اطلاعی ندارد ، مادر باور می گوید: «من تا دو یا سه شب قبل از تولد باور از بارداری ام هیچ اطلاعی نداشتم و در ظاهر و جسم من هیچ آثاری وجود نداشت،  پزشكان و دوستانم هم كه با آنها در ارتباط بودم از ظاهر من متوجه هیچ علامتی از بارداری نشده بودند. حتی پزشك متخصص زنان كه من در دو یا سه ماهگی بارداری ام به او مراجعه كرده بودم هم نتوانسته بود آن را تشخیص دهد. من در آن دوران شش ماه تحت نظر پزشك متخصص زنان بودم ولی متوجه نشده بود كه باردارم!خودم هم هیچ احساس خستگی و سنگینی نمی كردم! »
او همچنین ادامه می دهد: «حتی پزشكان متخصص زنان و زایمان هم به من گفته بودند اگر تصمیم به بارداری گرفتم باید تحت درمان قرار گیرم و جالب اینكه من هیچ تصمیمی برای بچه دار شدن نداشتم. مشكلی داشتم و به یك متخصص مراجعه كردم، نگو آن زمان دو ماه باردار بودم، اما پزشكان به این موضوع شك نكرده بودند. عجیب اینكه در آزمایشات هم، هیچ نشانها ی مبنی بر بارداری من یافت نشد. MRI مغزی هم یكی از مراحل درمانی من بود زیرا فكر می كردند كه شاید علت بالا رفتن پرولاكتین خون من تومور باشد ولی هیچ تومور و مشكل مغزی هم در من دیده نشد. نكته عجیب تر این بود كه من خیلی ورزش می كردم، حتی تقریبا 10 روز قبل از وضع حمل، در استخر و از ارتفاع شیرجه رفتم.»
شب زایمان فهمیدم باردارم

همان شب فهمیدم باردارم
«شب آخری كه فردای آن باور به دنیا آمد دردهای بسیار شدیدی در ناحیه شكم احساس كردم. قبل از آن باید بگویم من در طول این مدت به غیر از داروهایی كه پزشك زنان برایم تجویز كرده بود و خیلی هم خطرناك بودند داروهای گیاهی را كه به شدت برای جنین خطرناك است، نیز مصرف می كردم. شب آخر وقتی با این علایم درد به بیمارستان مراجعه كردم، پزشك اورژانس، رادیولوژی و سونوگرافی تجویز می كند، همان طور كه می دانید همه این ها برای جنین بسیار خطرناك است، آنها احتمال می دادند كه كیست یا آپاندیس است و باید روی من جراحی انجام دهند. ساعت 10 صبح قبل از این كه به اتاق عمل بروم پزشك مرا مجددا برای سونوگرافی آماده كرد. متخصص سونوگرافی از من پرسید، چرا مراجعه كرده ای و من در پاسخ گفتم درد در ناحیه شكم. دكتر سونوگراف با تعجب گفت:«یعنی نمی دانی كه بچه ات دارد به دنیا می آید؟!» واقعا از این صحبت دكتر تعجب كرده بودم. باورم نمی شد، بیهوش شدم… در آن بیمارستان زایشگاه نبود، از این رو مرا به زایشگاه منتقل كردند.
دكتر عبدالحسین پشـتیبان متخصص کودکان می گوید: «شیرخوار «باور هنرجو» از نظر تكامل، رشد مغزی و توجه به محیط اطراف در حد بالایی قرار دارد و از هوش خلاق برخوردار است.»
همچنین دكتر هادی بخشنده می گوید: «در مورخ 88/10/8 خانم جوانی مراجعه كرد كه از درد شكم در عذاب بود… از وی سونوگرافی به عمل آوردیم و متوجه شدیم كه وی 37 هفته است حامله بوده، وقتی به او گفتیم، او اظهار بی اطلاعی كرد و این برای ما هم عجیب بود. او به ما گفت كه ماه هاست زیرنظر یك متخصص زنان است، چگونه باردارم كه خودم متوجه نشده ام، پزشكم هم متوجه نشده، مگر امكان دارد… علایمی كه بیمار داشته در واقع دردهای زایمانی بود، كه با نگهداری، پیشگیری و ارجاع او به بیمارستان زنان، منجر به تولد ناباورانه نوزادی دیدنی به نام «باور» شد.»

 

گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز