مکالمه ی زیبای مادر و دختر درباره ی خدا

مکالمه ی زیبای مادر و دختر درباره ی خدا

به نام خدا

بعضی وقتا از خودم می پرسم: مگه من چه گناهی کردم که خداوندچینین مشکلی سر راه من قرار داد ؟

برای پاسخ به این سوال یک مثال جالب می زنم :

یک روز دختری که از درس جبر نمره نیاورده بود، قلبش

شکسته شده بود و بهترین دوستش هم او را ترک کرده

مکالمه ی زیبای مادر و دختر درباره ی خدابوده به مادرش گفت : همش اتفاق های‌‌‌ بد می افته !

 

مادر که در حال کیک پختن بود از او پرسید که آیا کیک دوست دارد ؟

و دخترک جواب داد : البته من عاشق دست پخت شما هستم !

 

مادر مقداری روغن مخصوص شیرینی پزی به او داد

دخترک گفت :اه…! حالم را به هم می زنه !

 

مادر تخم مرغ خام پیشنهاد کرد ،و دختر گفت : از بوش متنفرم !

این بار مادر رو به او کرد و پرسید: با کمی آرد چطوری ؟

 

و دختر پاسخ داد که از آن همه ی ي ي ي ي ي بدش می آید .

مادر با چهر ای مهربان و متین رو به دخترش کرد و

 

گفت : بله شاید مهمه این‌ها به تنهای   به نظرت بد بیایند

ولی وقتی انها را به اندزه و شیوه مناسب با هم مخلوط

کنی یک کیک  خیلی خوشمزه خواهی داشت .

مکالمه ی زیبای مادر و دختر درباره ی خداخداوند نیز این چنین عمل میکند .

ما خیلی وقتها از پیشامدهای ناگوار از پروردگارمان

 

شکایت می‌کنیم در حالی که فقط اومی داندکه این

 

موقعیت ها برای آمادگی در مراحل بعدی زندگی لازم است

و منتهی به خیر می‌شوند .

 

باید به خداوند توکل کرد و اطمینان داشت که همه ی ي ي ي ي ي این

موقعیت های‌‌‌ به ظاهر نا خوشایند معجزه می آفرینند.

 مطمئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد چون

 

در هر بهار برایت گل می فرستدوهر روز صبح آفتاب را به

تو هدیه میکند .

 

پروردگار هستی با اینکه میتواند در هر جای از دنیا

باشد قلب تو رت انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت

بخواهی چیزی بگویی گوش میکند .

 

و تو باید صبور باشی و این مراحل را طی کنی

سلامت و شاد و موفق باشید  در پناه عنایت خداوند

پایگاه فرهنگی هنری تکناز

برچسب‌ها: