قلّه قرآن کریم را می شناسید؟

مجموعه : دینی
قلّه قرآن کریم را می شناسید؟

از على علیه السلام نقل شده که فرمودند: ” برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الكرسى است، در آن پنجاه كلمه است و در هر كلمه‏اى پنجاه بركت است”. و نیز فرمودند: بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنكه آیة الكرسی را خوانده باشم.

 

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره ـ 255)

 

اللَّه، كه جز او معبودى نیست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبك او را فرا گیرد و نه خوابى سنگین. آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. كیست آنكه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت كند. گذشته و آینده آنان را مى‏داند. و به چیزى از علم او احاطه پیدا نمى‏كنند مگر به مقدارى كه او بخواهد. كرسى (علم و قدرت) او آسمان‏ها و زمین را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است.

 

به مناسبت وجود كلمه‏ى «كرسى» در آیه، رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله این آیه «آیة الكرسی» نامید. در روایات شیعه و سنى آمده است كه‏ این آیه به منزله‏ى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. (تفسیر روح المعانى، ج 3، ص 10 و تفسیر المیزان، ج 2، ص 354)

 

در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس كه از پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است كه از ابى بن كعب سۆال كرد و فرمود: كدام آیه برترین آیه كتاب اللَّه است؟ عرض كرد: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر سینه او زد و فرمود: دانش بر تو گوارا باد، سوگند به كسى كه جان محمد صلی الله علیه و آله در دست او است این آیه داراى دو زبان و دو لب است كه در پایه عرش الهى تسبیح و تقدیس خدا مى‏گوید.

 

در حدیث دیگرى از على علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله مى‏خوانیم كه فرمود: ” برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الكرسى است، در آن پنجاه كلمه است و در هر كلمه‏اى پنجاه بركت است”.

 

همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده است، از على علیه السلام نقل كرده‏اند كه فرمود:

 

بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنكه آیة الكرسی را خوانده باشم. (تفسیر نمونه، ج 2، ص 191 المیزان، ج 2، ص 355)

 

در این آیه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همین سبب آیة الكرسی را شعار و پیام توحید دانسته‏اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لا إله الا الله» (صافات، 35)، «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» (بقره، 16)، «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ» (انبیاء، 87)، «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا» (نحل، 2)، ولى در هیچ كدام آنها مثل آیة الكرسی در كنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است.

 

 مجموعه‏اى از صفات جمال و جلال او

ابتدا از ذات اقدس الهى و مساله توحید اسماء حسنى و صفات او شروع مى‏كند، مى‏فرماید:” خداوند هیچ معبودى جز او نیست” (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

 

كلمه «إِلهَ» درباره هر معبودى بكار مى ‏رود، خواه حقّ و یا باطل، «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» (فرقان، 43) ولى كلمه «الله» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غیر از خدا، از آفریدن مگسى عاجزند «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً» (حج، 73) و آنان كه به پرستش غیر خدا مى‏ پردازند، از بلنداى توحید به دره‏هاى خوفناك سقوط مى‏ كنند.

 

«وَ مَنْ یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ» (حج، 31) «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اوّلین صفحه شناسنامه‏ى هر مسلمان است. اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله نیز با همین جمله بود:

 

«قولوا لا إله الا الله تفلحوا» (كنز العمّال، ح 35541) هم چنان كه فرمود: «من قال لا إله الا الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان تحجزه لا إله الا الله عما حرم الله»

 

هر كس خالصانه شعار توحید سر دهد، وارد بهشت مى‏شود و نشان اخلاص او آن است كه گفتن «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» وى را از حرام هاى الهى دور سازد. (ثواب الاعمال، ص 20)

 

امام صادق علیه السلام فرمودند: «قول لا إله الا الله ثمن الجنة» (بحار الانوار، ج 93، ص 196) گفتن «لا إله الا الله‏» بهاى بهشت‏ است.

 

هم چنان كه امام رضا علیه السلام در حدیث قدسى نقل كرده ‏اند: «كلمة لا إله إلا الله حصنى» (بحارالانوار، ج 3، ص 7) كلمه‏ى توحید، دژ مستحكم الهى است.

 

اعتقاد به توحید، همه‏ ى قدرت‏ها و جاذبه‏ ها را در چشم انسان كوچك و حقیر مى ‏كند. نمونه‏اى از آثار تربیتى توحید همین است كه مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى ‏كردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لا نسجد الا لله» ما به غیر خدا سجده نمى‏كنیم. (سیره‏ى حلبى، ج 1، ص 387) دحیه كلبى یكى دیگر از مسلمانان در كاخ قیصر روم، سجده نكرد و در جواب كاخ نشینان گفت: «لا أسجد لغیر الله» من براى غیر خداوند سجده نمى‏كنم. (سیره حلبى، ج 3، ص 272)

 

على علیه السلام فرمودند: «لا تكن عبد غیرك و قد جعلك الله حرا» (نهج البلاغه، نامه‏ى 31) بنده دیگرى مباش كه‏ خداوند تو را آزاد آفریده است.

 

لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگویند و فریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى، با طنین توحید «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» آشنا سازند.

 

در ادامه آیه مى ‏افزاید:” خداوندى كه زنده و قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر عالم، قائم به او هستند”لْحَیُّ الْقَیُّومُ).

 

در فراز هفتادم دعاى جوشن كبیر، حىّ بودن خداوند را این گونه مطرح مى‏كند:

 

«یا حیا قبل كل حى، یا حیا بعد كل حى، یا حى الذی لیس كمثله حى، یا حى الذی لا یشاركه حى، یا حى الذی لا یحتاج الى حى، یا حى الذی یمیت كل حى، یا حى الذی یرزق كل حى، یا حیا لم یرث الحیاة من حى، یا حى الذى یحیى الموتى، یا حى یا قیوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده ‏اى و بعد از هر زنده ‏اى. در زنده بودن، وى را نظیر و شریكى نیست و براى زنده ماندن، نیازمند دیگرى نیست. او زندگان را مى ‏میراند و به همه زنده‏ ها روزى مى‏ بخشد. او زندگى را از زنده‏اى دیگر به ارث نبرده، بلكه به مردگان نیز زندگى مى‏ بخشد. او زنده و پا برجاست.

 

معناى حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق مى‏ كند و مانند سایر صفات الهى، از ذات او جدایى ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد «وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ» (فرقان، 58) او در حیات خویش نیازمند تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، كه لازمه حیات موجوداتى همچون انسان و حیوان و گیاه است، نیست. «یا حى الذى لیس كمثله حى»

 

«الْقَیُّومُ» از ریشه‏ى «قیام»، به كسى گفته مى‏شود كه روى پاى خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. (مفردات راغب) كلمه‏ى «الْقَیُّومُ» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در كنار كلمه «الْحَیُّ» قرار دارد.

 

قیام او از خود اوست، ولى قیام سایر موجودات به وجود اوست. و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر كامل او نسبت به مخلوقات است.

 

قیام او دائمى و همه جانبه است، مى ‏آفریند، روزى مى ‏دهد، هدایت مى‏ كند و مى ‏میراند و لحظه‏اى غافل نیست.

 

هر موجود زنده‏اى براى ادامه‏ ى حیات، نیازمند منبع فیض است. همچون لامپى كه براى ادامه‏ ى روشنى، نیاز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن باید از «الْحَیُّ» تغذیه شوند و براى ادامه‏ ى زندگى باید از «قیّوم» مایه بگیرند.

 

امام على علیه السلام مى‏ فرماید: «كل شى‏ء خاضع له و كل شى‏ء قائم به» هر چیزى تسلیم او و هر چیزى وابسته به اوست. (نهج البلاغه، خطبه 108)

 

نقل كرده ‏اند كه در جنگ بدر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله مكرّر در سجده مى ‏گفتند: «یا حى یا قیوم» (روح البیان، ج 1، ص 400)

 

 

 پیام های قسمت های بحث شده در این مقاله از آیه الکرسی:

1ـ هیچ موجودى جز او، ارزش معبود شدن ندارد. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
2ـ حیات واقعى و ابدى و همه‏ ى حیات‏هاى دیگر از آن اوست. «الْحَیُّ»
3ـ همه چیز دائماً به او بستگى دارد و لحظه‏اى از تدبیر او خارج نیست. «الْقَیُّومُ»

 


منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 2
نهج البلاغه، خطبه 108، نامه‏ى 31
روح البیان، ج 1
سیره حلبى، ج 3
تفسیر روح المعانى، ج 3
تفسیر المیزان، ج 2
تبیان