تفاوت كشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست
برای مثال كشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مكتوب دارد و فقیر است !
اما كشورهای جدیدی مانند كانادا، نیوزیلند، استرالیا كه 150 سال پیش
تفاوت كشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست .
مثال بعدی سویس است. كشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین شكلاتهای جهان را تولید و صادر میكند. در سرزمین كوچك و سرد سویس كه تنها در چهار ماه سال میتوان كشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید میشود . سویس كشوری است كه به امنیت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شده است بانكهای سویس
افراد تحصیلکرده ای كه از كشورهای ثروتمند با همتایان خود در كشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد .
نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند.. زیرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی میگیرند، در كشورهای اروپایی به نیروهای مولد تبدیل میشوند .
1 – اخلاق به عنوان اصل پایه
2 – وحدت
3 – مسئولیت پذیری
4 – احترام به قانون و مقررات
5- احترام به حقوق شهروندان دیگر
6 – عشق به كار
7 – تحمل سختیها به منظور سرمایه گذاری روی آینده
8 – میل به ارائه كارهای برتر و فوق العاده
9 – نظم پذیریی
اما در كشورهای فقیر، عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی میكنند .
ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر كه منابع طبیعی نداریم یا اینكه طبیعت نسبت به ما بیرحم بوده است
ما فقیر هستیم برای اینكه رفتارمان چنین سبب شده است.
ما برای آموختن و رعایت اصول فوق كه (توسط كشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم …
اگر شما این نامه را برای دیگران نفرستید:
اتفاقی برای شما نمیافتد،
گربه شما نمیمیرد،
از محل كارتان اخراج نمیشوید،
هفت سال بدبختی بر سرتان آوار نمیشود
و مریض هم نخواهید شد .
اما اگر میهن خود را دوست دارید،
این پیغام را به گردش بیاندازید تا شاید تعداد بیشتری از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغییر كرده و …..
فقر
میخواهم بگویم ……
فقر همه جا سر میكشد …….
فقر ، گرسنگی نیست …..
فقر ، عریانی هم نیست ……
فقر ، گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میكند ………
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا
نیست …….
فقر ، ذهن ها را مبتلا میكند …..
فقر ، بشكه های نفت را در عربستان ، تا ته سر میكشد …..
فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتهء یك كتابفروشی می
نشیند ……
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، كه روزنامه های برگشتی را
خرد میكند ……
فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند …..
فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود …..
فقر ، همه جا سر میكشد ……..